کلمه جو
صفحه اصلی

mesosphere


(فضا شناسی - بخشی از جو زمین که در ارتفاع 55 تا 85 کیلومتر قرار دارد) میان سپهر

انگلیسی به فارسی

(فضا شناسی - بخشی از جو زمین که در ارتفاع 55 تا 85 کیلومتر قرار دارد) میان سپهر


مزوسفر


انگلیسی به انگلیسی

• layer of the atmosphere between the ionosphere and the exosphere

دیکشنری تخصصی

[برق و الکترونیک] مزوسفر ناحیه کاهش ناگهاینی دنا که بالای استراتوسفر و تقریباً بین ارتفاع 60 تا 90 کیلو متری قرار دارد .
[زمین شناسی] مزوسفر قسمتی از گوشته که از مرز هسته و گوشته تا عمق 660 کیلومتری توسعه داشته است. همچنین گوشته پائینی نیز خوانده شده است.
[معدن] مزوسفر (زمین شناسی فیزیکی)
[آب و خاک] میانسپهر، مزوسفر

جملات نمونه

1. The outermost shell of the atmosphere, between the mesosphere and outer space, where temperatures increase steadily with altitude.
[ترجمه ترگمان]پوسته بیرونی اتمسفر، بین فضای بیرونی و بیرونی، که در آن دما به طور یکنواخت با ارتفاع افزایش می یابد
[ترجمه گوگل]پوسته خارج از محدوده جو، بین مسیفره و فضای بیرونی، جایی که درجه حرارت به طور پیوسته با ارتفاع بالا می رود

2. The rocket had passed the stratosphere and mesosphere and was leaving the atmosphere.
[ترجمه ترگمان]راکت از the و mesosphere گذشت و فضا را ترک کرده بود
[ترجمه گوگل]این موشک استراتوسفر و مزوسفر را گذرانده و از جو خارج شده است

3. Saturation mechanism of gravity waves in mesosphere is discussed by simulating the nonlinear upward propagation of gravity wave in mesosphere.
[ترجمه ترگمان]هم چنین مکانیزم غلظت موج جاذبه در mesosphere با شبیه سازی انتشار غیر خطی موج جاذبه در mesosphere مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]مکانیزاسیون اشباع امواج گرانشی در مازوسفر با شبیه سازی انتشار غیرخطی به سمت بالا موج گرانش در مازوسفر مورد بحث قرار گرفته است

4. Changes in temperature or humidity in the mesosphere make the clouds brighter and more frequent.
[ترجمه ترگمان]تغییرات دما و رطوبت در mesosphere باعث روشن تر شدن ابرها و دفعات بیشتری می شود
[ترجمه گوگل]تغییرات دما و رطوبت در مزوسفر ابرها را روشن تر و مکرر می کنند

5. The appearance of mesosphere solidification and shaft direction solidification was infaust to obtain compact roll structures, that accelerated the roll to produce crack.
[ترجمه ترگمان]ظهور of با انجماد و جهت shaft برای بدست آوردن ساختارهای پیچیده رول، که سرعت تولید را افزایش داده بود، مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه گوگل]ظهور کپک زدن مازوسف و تعلیق جهت شفت، برای رسیدن به ساختارهای رول فشرده، باعث شد که رول برای ایجاد ترک ایجاد شود

6. In the mesosphere, carbon dioxide radiates heat into space, causing cooling.
[ترجمه ترگمان]در the، کربن دی اکسید گرما را به فضا می فرستد و موجب خنک شدن می شود
[ترجمه گوگل]در مزوسفر، دی اکسید کربن باعث گرما به فضا می شود و موجب خنک شدن می شود

7. Ozone is formed in the stratosphere and mesosphere by photochemical processes.
[ترجمه ترگمان]لایه اوزون در استراتوسفر تشکیل شده و توسط فرایندهای فتوشیمیایی تولید شده است
[ترجمه گوگل]ازن در فرایندهای فتوشیمیایی در استراتوسفر و مازوفر تشکیل شده است

8. Directly behind the shuttle is the mesosphere, which appears blue. The atmospheric layer that appears white is the stratosphere, while the orange layer is Earth's Troposphere.
[ترجمه ترگمان]مستقیما پشت شاتل، mesosphere قرار دارد که آبی به نظر می رسد لایه جو که سفید به نظر می رسد stratosphere است در حالی که لایه نارنجی troposphere است
[ترجمه گوگل]مستقیما در پشت شاتل، mesosphere است که به نظر آبی رنگ است لایه جوی که سفید به نظر می رسد استراتوسفر است، در حالی که لایه نارنجی تروپوسفر زمین است

9. The mesosphere comprises the rest of the mantle below the asthenosphere.
[ترجمه ترگمان]The شامل بقیه پوشش زیر the است
[ترجمه گوگل]مزوسفر شامل بقیه گوشته زیر آستنوسفر است

10. The characteristic parameters for dusty plasmas of rocket exhaust plume and polar mesosphere are estimated and analyzed based on their practical data.
[ترجمه ترگمان]پارامترهای مشخصه for dusty of rocket و plume قطبی براساس داده های عملی آن ها تخمین و آنالیز می شوند
[ترجمه گوگل]پارامترهای مشخصی برای پلاسما گرد و غبار اقیانوس موشک و مزوسفر قطبی براساس اطلاعات عملی آنها برآورد شده است

11. The fact that polar mesospheric clouds are getting brighter suggests that the mesosphere is getting colder and more humid, says DeLand.
[ترجمه ترگمان]DeLand می گوید که این واقعیت که ابره ای قطبی قطبی روشن تر می شوند نشان می دهند که the سردتر و more شده است
[ترجمه گوگل]DeLand می گوید، واقعیت این است که ابرهای مضارب قطبی روشن تر می شوند، نشان می دهد که مزوسفر مرطوب تر و مرطوب تر است

12. Above the stratosphere, blue layers mark the upper atmosphere (including the mesosphere, thermosphere, ionosphere, and exosphere) as it gradually fades into the blackness of outer space.
[ترجمه ترگمان]بالاتر از لایه لایه، لایه های آبی جو بالایی را نشان می دهند (از جمله the، thermosphere، ionosphere و exosphere)که به تدریج در سیاهی فضای خارجی محو می شوند
[ترجمه گوگل]در بالای استراتوسفر، لایه های آبی، عنصر فوقانی را شامل می شود (از جمله مزه فضا، ترموسفر، یونوسفر و ایزوسفر)، به تدریج به سیاه شدن فضای بیرون می افتد

13. It gives way to the whitish stratosphere and then into the mesosphere.
[ترجمه ترگمان]این کار به لایه سفید پوست و سپس به داخل mesosphere تبدیل می شود
[ترجمه گوگل]این راه را برای استراتوسفر سفید و سپس به مزوسفر می دهد

پیشنهاد کاربران

mesosphere ( علوم جَوّ )
واژه مصوب: میان‏سپهر
تعریف: منطقه‏ای از جوّ در بالای پوشن‏سپهر که از پوشن‏ایست در ارتفاع حدود 50 کیلومتر تا میان‏ایست در ارتفاع حدود 85 تا 95 کیلومتر گسترش می‏یابد


کلمات دیگر: