کلمه جو
صفحه اصلی

promoter


معنی : ترقی دهنده، پیش برنده، ترویج کننده
معانی دیگر : شناسانگر، رواجگر، رواج دهنده، مروج، ترویج دهنده، (مسابقه ی ورزشی یا امور بازرگانی) بانی، برگزار کننده، هوادار، طرفدار

انگلیسی به فارسی

پیش برنده، ترقی دهنده، ترویج کننده


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: someone or something that promotes.

(2) تعریف: one who organizes financing and publicity for a business venture or company.

• one who advances, one who encourages; entrepreneur, one who participates in a business initiative
a promoter is a person who helps organize and finance a public event.
the promoter of something is someone who tries to make it become popular.

دیکشنری تخصصی

[حسابداری] موسس
[نساجی] افزایش دهنده
[معدن] کمک کلکتور (فلوتاسیون)
[پلیمر] تسهیل کننده، ماده ای است که معمولاً به کمک شتاب دهنده برای کاهش زمان ژل شدن می‏آید

مترادف و متضاد

ترقی دهنده (اسم)
assistant, booster, promoter

پیش برنده (اسم)
promoter, impeller

ترویج کننده (اسم)
promoter

supporter


Synonyms: advertiser, advocate, ally, backer, booster, endorser, follower, organizer, publicist, sponsor


جملات نمونه

1. Cheerfulness is the best promoter of health.
[ترجمه یوسف بریحی] شادابی بهترین مروج سلامت است.
[ترجمه niloo] شادابی بهترین افزایش دهنده سلامتی است.
[ترجمه ترگمان]Cheerfulness بهترین مروج بهداشت است
[ترجمه گوگل]شادابی بهترین پیشگام سلامت است

2. The promoter matched the young boxer with a more skillful fighter.
[ترجمه ترگمان]پروموتر با مشت زن جوان با یک مبارز آزموده شده برابری می کند
[ترجمه گوگل]این ماموریت بوکسور جوان با یک جنگنده ماهرانه تر هماهنگ شد

3. That fellow is a promoter of boxing events.
[ترجمه ترگمان]آن جوان، مروج رویداده ای بوکس می باشد
[ترجمه گوگل]این همکار یک پیشرو در رویدادهای بوکس است

4. Aaron Copland was an energetic promoter of American music.
[ترجمه ترگمان]آرون Copland یک مروج پر انرژی موسیقی آمریکایی بود
[ترجمه گوگل]هارون کاپلند یک تروجان پر انرژی از موسیقی آمریکایی بود

5. She became a leading promoter of European integration.
[ترجمه ترگمان]او مروج پیشرو اتحاد اروپا شد
[ترجمه گوگل]او تبدیل به یک پیشگام مهم ادغام اروپا شد

6. J., was scrubbed because the promoter got death threats.
[ترجمه ترگمان]J, تمیز شد چون پروموتور تهدیدات مرگ را به دست آورد
[ترجمه گوگل]جی, پوسته پوشیده شده بود، زیرا پروموتر تهدید مرگ را برانگیخت

7. The concert promoter made no arrangements for agencies like Trevor's where refunds had already been paid.
[ترجمه ترگمان]بانی کنسرت هیچ ترتیبی برای موسساتی مانند تروور که پرداخت آن ها قبلا پرداخت شده بود، انجام نداد
[ترجمه گوگل]سازنده کنسرت برای آژانسهایی مانند Trevor که بازپرداخت قبلا پرداخت شده بود، هیچ نظارتی نداشت

8. Mr Dorfman and the promoter, Donald Kessler, have repeatedly denied any wrongdoing.
[ترجمه ترگمان]آقای Dorfman و مروج، دونالد کسلر، مکررا هرگونه خطاکاری را تکذیب کرده اند
[ترجمه گوگل]آقای دوفرمن و دونالد کسلر، مدافع، بارها و بارها هرگونه تخلف را رد کرده اند

9. Yet the government as promoter at times conflicted with the government as regulator, particularly in the area of competition policy.
[ترجمه ترگمان]با این حال، دولت به عنوان promoter در زمان با دولت به عنوان تنظیم کننده، به خصوص در حوزه سیاست رقابت در تضاد بود
[ترجمه گوگل]با این حال، دولت به عنوان مدافع در برخی مواقع با دولت به عنوان تنظیم کننده مواجه شد، به ویژه در زمینه سیاست رقابت

10. Figure Schematic diagram of the gene 62 promoter region.
[ترجمه ترگمان]شکل شماتیک این ژن ها ناحیه پروموتور ۶۲
[ترجمه گوگل]شکل نمودار مختصات ژن 62 پروموتور منطقه

11. Littlewoods, the pools promoter, calculates each punter has a 1:39 chance of a win.
[ترجمه ترگمان]Littlewoods، تقویت کننده استخرها، هر کدام از این punter را محاسبه می کند: ۳۹ شانس برنده شدن
[ترجمه گوگل]Littlewoods، Promoter Pools، هر پانچر را محاسبه می کند که احتمال یک پیروزی را دارد

12. The bill's promoter stated specifically that he has no intention of going on to tackle shooting or angling.
[ترجمه ترگمان]تقویت کننده این لایحه به طور خاص بیان داشت که او قصد ندارد به سمت مقابله با تیراندازی یا ماهیگیری برود
[ترجمه گوگل]بنیانگذار این لایحه به طور خاص بیان کرده است که وی قصد ندارد به مقابله با تیراندازی یا قایقرانی اقدام کند

13. Schematic diagram of the gene 62 promoter region.
[ترجمه ترگمان]نمای شماتیک از ناحیه پروموتور ۶۲
[ترجمه گوگل]نمودار مختصات ژن 62 پروموتور منطقه

14. T3 symbolizes the T3 RNA polymerase promoter of a bluescript plasmid.
[ترجمه ترگمان]T۳ نمادی از پروموتور polymerase RNA پلیمراز از پلاسمید bluescript است
[ترجمه گوگل]T3 نماد پروموتر T3 RNA پلیمراز یک پلاسمید Bluescript است

پیشنهاد کاربران

در سرطان : رشد دهنده تومور

سازمان دهنده

موسس

ارتقا دهنده

بهبوددهنده

تثبیت کننده

در بانکداری
فردی که خدمات الکترونیک بانک را برای مشتری ها انجام می دهد.

پیشران

( ژنتیک ) : پیش بر

promoter ( noun ) = بانی، برگزارکننده، بنیان گذار، موسس، مروج ، در شیمی ( تشدید کننده عمل کاتالیزور ) ، تبلیغات چی، راه انداز، تشویق کننده، پیشبرنده
a boxing/rock concert promoter = یک بانی بوکس/کنسرت راک

definition = کسی که سعی در تشویق یک اتفاق یا پیشرفت دارد/شخصی که رویدادهای ورزشی و موسیقی را سازماندهی و ترتیب می دهد/شخص یا شرکتی که یک رویداد ورزشی یا یک اجرا را سازماندهی یا تأمین مالی می کند/شخص ، سازمان یا دولتی که سعی در تشویق یک اتفاق یا توسعه دارد/

a promoter of peace/sexual equality = مروج صلح/برابری جنسی


example :
1 - The boxing promoter expects a full house when the World Champion defends his title.
هنگامی که قهرمان جهان از عنوان خود دفاع می کند ، بانی بوکس انتظار دارد سالن پر شود.
2 - The country is now a leading promoter of regional trade.
این کشور اکنون مروج پیشتاز تجارت منطقه ای است.
3 - He was a promoter of education and the arts.
او بنیان گذار آموزش و هنر بود.
4 - By licensing the tour to a professional promoter, the company would still have been guaranteed a profit.
با اعطای مجوز تور به یک بنیان گذار حرفه ای ، بازهم سود شرکت تضمین می شود.
5 - In this situation corporate sponsorship has helped promoters put on larger, more frequent tours, many of which would previously have been far too expensive.
در این شرایط حمایت مالی شرکتها به برگزارکنندگان کمک می کند تورهای بزرگتر و مکررتری داشته باشند که بسیاری از آنها قبلاً گران بوده اند.



در زیست شناسی به توالی های خاصی که در دنا وجود دارد و باعث میشود RNA PLYMERASE اولین نوکلیوتید مناسب را پیدا و رونویسی را از ان جا اغاز کند Promoter ( راه انداز ) میگویند

promoter ( زیست‏شناسی )
واژه مصوب: پیش‏بَر 2
تعریف: توالی نوکلئوتیدی در ابتدای ورزه که برای شروع رونویسی، زی‏مایۀ رِنا بسپاراز به آن متصل می‏شود


کلمات دیگر: