1. Cheerfulness is the best promoter of health.
[ترجمه یوسف بریحی] شادابی بهترین مروج سلامت است.
[ترجمه niloo] شادابی بهترین افزایش دهنده سلامتی است.
[ترجمه ترگمان]Cheerfulness بهترین مروج بهداشت است
[ترجمه گوگل]شادابی بهترین پیشگام سلامت است
2. The promoter matched the young boxer with a more skillful fighter.
[ترجمه ترگمان]پروموتر با مشت زن جوان با یک مبارز آزموده شده برابری می کند
[ترجمه گوگل]این ماموریت بوکسور جوان با یک جنگنده ماهرانه تر هماهنگ شد
3. That fellow is a promoter of boxing events.
[ترجمه ترگمان]آن جوان، مروج رویداده ای بوکس می باشد
[ترجمه گوگل]این همکار یک پیشرو در رویدادهای بوکس است
4. Aaron Copland was an energetic promoter of American music.
[ترجمه ترگمان]آرون Copland یک مروج پر انرژی موسیقی آمریکایی بود
[ترجمه گوگل]هارون کاپلند یک تروجان پر انرژی از موسیقی آمریکایی بود
5. She became a leading promoter of European integration.
[ترجمه ترگمان]او مروج پیشرو اتحاد اروپا شد
[ترجمه گوگل]او تبدیل به یک پیشگام مهم ادغام اروپا شد
6. J., was scrubbed because the promoter got death threats.
[ترجمه ترگمان]J, تمیز شد چون پروموتور تهدیدات مرگ را به دست آورد
[ترجمه گوگل]جی, پوسته پوشیده شده بود، زیرا پروموتر تهدید مرگ را برانگیخت
7. The concert promoter made no arrangements for agencies like Trevor's where refunds had already been paid.
[ترجمه ترگمان]بانی کنسرت هیچ ترتیبی برای موسساتی مانند تروور که پرداخت آن ها قبلا پرداخت شده بود، انجام نداد
[ترجمه گوگل]سازنده کنسرت برای آژانسهایی مانند Trevor که بازپرداخت قبلا پرداخت شده بود، هیچ نظارتی نداشت
8. Mr Dorfman and the promoter, Donald Kessler, have repeatedly denied any wrongdoing.
[ترجمه ترگمان]آقای Dorfman و مروج، دونالد کسلر، مکررا هرگونه خطاکاری را تکذیب کرده اند
[ترجمه گوگل]آقای دوفرمن و دونالد کسلر، مدافع، بارها و بارها هرگونه تخلف را رد کرده اند
9. Yet the government as promoter at times conflicted with the government as regulator, particularly in the area of competition policy.
[ترجمه ترگمان]با این حال، دولت به عنوان promoter در زمان با دولت به عنوان تنظیم کننده، به خصوص در حوزه سیاست رقابت در تضاد بود
[ترجمه گوگل]با این حال، دولت به عنوان مدافع در برخی مواقع با دولت به عنوان تنظیم کننده مواجه شد، به ویژه در زمینه سیاست رقابت
10. Figure Schematic diagram of the gene 62 promoter region.
[ترجمه ترگمان]شکل شماتیک این ژن ها ناحیه پروموتور ۶۲
[ترجمه گوگل]شکل نمودار مختصات ژن 62 پروموتور منطقه
11. Littlewoods, the pools promoter, calculates each punter has a 1:39 chance of a win.
[ترجمه ترگمان]Littlewoods، تقویت کننده استخرها، هر کدام از این punter را محاسبه می کند: ۳۹ شانس برنده شدن
[ترجمه گوگل]Littlewoods، Promoter Pools، هر پانچر را محاسبه می کند که احتمال یک پیروزی را دارد
12. The bill's promoter stated specifically that he has no intention of going on to tackle shooting or angling.
[ترجمه ترگمان]تقویت کننده این لایحه به طور خاص بیان داشت که او قصد ندارد به سمت مقابله با تیراندازی یا ماهیگیری برود
[ترجمه گوگل]بنیانگذار این لایحه به طور خاص بیان کرده است که وی قصد ندارد به مقابله با تیراندازی یا قایقرانی اقدام کند
13. Schematic diagram of the gene 62 promoter region.
[ترجمه ترگمان]نمای شماتیک از ناحیه پروموتور ۶۲
[ترجمه گوگل]نمودار مختصات ژن 62 پروموتور منطقه
14. T3 symbolizes the T3 RNA polymerase promoter of a bluescript plasmid.
[ترجمه ترگمان]T۳ نمادی از پروموتور polymerase RNA پلیمراز از پلاسمید bluescript است
[ترجمه گوگل]T3 نماد پروموتر T3 RNA پلیمراز یک پلاسمید Bluescript است