1. (down) in the dumps
مغموم،دلگرفته،برزخ،پکر
2. I feel down in the dumps today.
[ترجمه ترگمان]امروز حالم به هم می خورد
[ترجمه گوگل]امروز در حال تخلیه هستم
3. The boss dumps on Jane and she dumps on the junior staff.
[ترجمه ترگمان]رئیس به جین باز می گردد و او به کارکنان جوان دستور می دهد
[ترجمه گوگل]رئیس بر روی جین می کوبد و او بر کارکنان جوان کار می کند
4. She's feeling a bit down in the dumps.
[ترجمه ترگمان]او کمی احساس ناراحتی می کند
[ترجمه گوگل]او احساس خستگی می کند
5. She's a bit down in the dumps because she's got to take her exams again.
[ترجمه ترگمان]به خاطر این که باید امتحانش رو دوباره امتحان کنه، اون یه کم تو دردسر افتاده
[ترجمه گوگل]او کمی در تخریب است زیرا او مجبور است دوباره امتحاناتش را بگیرد
6. It's no use letting yourself fall into the dumps.
[ترجمه ترگمان]فایده ای ندا ره که خودت رو توی دردسر بندازی
[ترجمه گوگل]بدون استفاده از اجازه دادن به خود را به تخلیه می شود
7. He dumps on me every time she throws him out.
[ترجمه ترگمان]هر بار که او را از خانه بیرون می اندازد، به من خیانت می کند
[ترجمه گوگل]او هر بار که او را بیرون می ریزد، من را می کشد
8. It produces more than it needs, then dumps its surplus onto the world market.
[ترجمه ترگمان]چیزی بیش از آنچه که نیاز دارد تولید می کند و سپس مازاد خود را به بازار جهانی می ریزد
[ترجمه گوگل]این تولید بیش از آن نیاز دارد، سپس مازاد خود را بر بازار جهانی است
9. Motorways, electricity generators, municipal dumps were all subject to kickbacks.
[ترجمه ترگمان]motorways، ژنراتورهای برق، زباله های شهری همه در معرض kickbacks قرار داشتند
[ترجمه گوگل]بزرگراه ها، ژنراتورهای برق، تخلیه های شهری همه تحت فشار قرار گرفتند
10. Ammo dumps were being detonated by incoming mortars and rockets, and all hell was breaking loose.
[ترجمه ترگمان]مهمات و مهمات به وسیله انفجار خمپاره ها و موشک منفجر می شد و تمام جهنم به هم ریخته بود
[ترجمه گوگل]با خمپاره ها و موشک های ورودی منفجر شد و تمام جهنم شل شد
11. Nor are waste dumps the only things being shaken-up.
[ترجمه ترگمان]و تنها چیزهایی که از هم جدا میشن رو تلف نمی کنن
[ترجمه گوگل]زباله ها تنها چیزهایی که درهم شکسته می شوند، از بین نمی روند
12. Through lawsuits and protests, toxic landfills and dumps near the Hudson River were closed.
[ترجمه ترگمان]از طریق دعاوی و اعتراضات، محل های دفن زباله سمی و محل های دفن زباله در نزدیکی رودخانه هادسون بسته شدند
[ترجمه گوگل]از طریق پرونده های قانونی و تظاهرات، دفن زباله های سمی و دفن در نزدیکی رودخانه هادسون بسته شد
13. The dumps were generating explosive gases and leaching noxious chemicals that polluted underground water sources.
[ترجمه ترگمان]این انبارها حاوی گازهای انفجاری و مواد شیمیایی سمی هستند که منابع آب زیرزمینی آلوده را آلوده می کنند
[ترجمه گوگل]تخلیه ها باعث تولید گازهای انفجاری و شستشوی مواد شیمیایی خطرناکی شده که منابع آبی زیرزمینی را آلوده می کنند
14. Mom's kind of down in the dumps at the moment -- why don't you buy her something to cheer her up?
[ترجمه ترگمان]مامان در حال حاضر یه جورایی افسرده ست - چرا براش یه چیزی می خری که اون رو خوشحال کنه؟
[ترجمه گوگل]مامان در حال حاضر در حال رها کردن است - چرا او چیزی برای خرید او نگرفته است؟
15. She dumps the baby straight into his cot.
[ترجمه ترگمان]بچه را مستقیم به تخت خوابش برد
[ترجمه گوگل]او کودک را مستقیما به کمدش می برد