کلمه جو
صفحه اصلی

dumps


معنی : افسردگی
معانی دیگر : پکری

انگلیسی به فارسی

افسردگی، پکری


رها کردن، افسردگی


انگلیسی به انگلیسی

• depression; depressed condition (informal)

دیکشنری تخصصی

[خاک شناسی] زباله دان

مترادف و متضاد

افسردگی (اسم)
depression, gloom, melancholia, freeze, congelation, oppression, dumps, doldrums, dejection

depression


Synonyms: blahs, blues, bummer, cheerlessness, doldrums, dreariness, gloom, gloominess, low spirits, melancholy, sulks, the blues, trouble, unhappiness, woefulness


جملات نمونه

1. (down) in the dumps
مغموم،دلگرفته،برزخ،پکر

2. I feel down in the dumps today.
[ترجمه ترگمان]امروز حالم به هم می خورد
[ترجمه گوگل]امروز در حال تخلیه هستم

3. The boss dumps on Jane and she dumps on the junior staff.
[ترجمه ترگمان]رئیس به جین باز می گردد و او به کارکنان جوان دستور می دهد
[ترجمه گوگل]رئیس بر روی جین می کوبد و او بر کارکنان جوان کار می کند

4. She's feeling a bit down in the dumps.
[ترجمه ترگمان]او کمی احساس ناراحتی می کند
[ترجمه گوگل]او احساس خستگی می کند

5. She's a bit down in the dumps because she's got to take her exams again.
[ترجمه ترگمان]به خاطر این که باید امتحانش رو دوباره امتحان کنه، اون یه کم تو دردسر افتاده
[ترجمه گوگل]او کمی در تخریب است زیرا او مجبور است دوباره امتحاناتش را بگیرد

6. It's no use letting yourself fall into the dumps.
[ترجمه ترگمان]فایده ای ندا ره که خودت رو توی دردسر بندازی
[ترجمه گوگل]بدون استفاده از اجازه دادن به خود را به تخلیه می شود

7. He dumps on me every time she throws him out.
[ترجمه ترگمان]هر بار که او را از خانه بیرون می اندازد، به من خیانت می کند
[ترجمه گوگل]او هر بار که او را بیرون می ریزد، من را می کشد

8. It produces more than it needs, then dumps its surplus onto the world market.
[ترجمه ترگمان]چیزی بیش از آنچه که نیاز دارد تولید می کند و سپس مازاد خود را به بازار جهانی می ریزد
[ترجمه گوگل]این تولید بیش از آن نیاز دارد، سپس مازاد خود را بر بازار جهانی است

9. Motorways, electricity generators, municipal dumps were all subject to kickbacks.
[ترجمه ترگمان]motorways، ژنراتورهای برق، زباله های شهری همه در معرض kickbacks قرار داشتند
[ترجمه گوگل]بزرگراه ها، ژنراتورهای برق، تخلیه های شهری همه تحت فشار قرار گرفتند

10. Ammo dumps were being detonated by incoming mortars and rockets, and all hell was breaking loose.
[ترجمه ترگمان]مهمات و مهمات به وسیله انفجار خمپاره ها و موشک منفجر می شد و تمام جهنم به هم ریخته بود
[ترجمه گوگل]با خمپاره ها و موشک های ورودی منفجر شد و تمام جهنم شل شد

11. Nor are waste dumps the only things being shaken-up.
[ترجمه ترگمان]و تنها چیزهایی که از هم جدا میشن رو تلف نمی کنن
[ترجمه گوگل]زباله ها تنها چیزهایی که درهم شکسته می شوند، از بین نمی روند

12. Through lawsuits and protests, toxic landfills and dumps near the Hudson River were closed.
[ترجمه ترگمان]از طریق دعاوی و اعتراضات، محل های دفن زباله سمی و محل های دفن زباله در نزدیکی رودخانه هادسون بسته شدند
[ترجمه گوگل]از طریق پرونده های قانونی و تظاهرات، دفن زباله های سمی و دفن در نزدیکی رودخانه هادسون بسته شد

13. The dumps were generating explosive gases and leaching noxious chemicals that polluted underground water sources.
[ترجمه ترگمان]این انبارها حاوی گازهای انفجاری و مواد شیمیایی سمی هستند که منابع آب زیرزمینی آلوده را آلوده می کنند
[ترجمه گوگل]تخلیه ها باعث تولید گازهای انفجاری و شستشوی مواد شیمیایی خطرناکی شده که منابع آبی زیرزمینی را آلوده می کنند

14. Mom's kind of down in the dumps at the moment -- why don't you buy her something to cheer her up?
[ترجمه ترگمان]مامان در حال حاضر یه جورایی افسرده ست - چرا براش یه چیزی می خری که اون رو خوشحال کنه؟
[ترجمه گوگل]مامان در حال حاضر در حال رها کردن است - چرا او چیزی برای خرید او نگرفته است؟

15. She dumps the baby straight into his cot.
[ترجمه ترگمان]بچه را مستقیم به تخت خوابش برد
[ترجمه گوگل]او کودک را مستقیما به کمدش می برد

پیشنهاد کاربران

سطح زباله

dumps him می تواند به معنای ترکش می کند باشد


کلمات دیگر: