کلمه جو
صفحه اصلی

push back


معنی : پس زدن، عقب زدن

انگلیسی به فارسی

برگشتن، پس زدن، عقب زدن


انگلیسی به انگلیسی

• mechanism or apparatus that provides movement of another object backwards; forced movement of military troops back from the line; resistance or opposition to an idea or initiative or plan

دیکشنری تخصصی

[برق و الکترونیک] عقب زدن، پس زدن
[معدن] عقب راندن (معادن روباز)

مترادف و متضاد

پس زدن (فعل)
backlash, recoil, eject, kickback, rebut, draw back, rebound, set back, hang off, push back

عقب زدن (فعل)
stern, withdraw, push back

پیشنهاد کاربران

مبارزه کردن

به تعویق انداختن

به عقب راندن

واکنشِ منفی، مقاومت در برابرِ تغییر، پاسخِ مخالف و بد

زمان چیزی را عقب تر تعیین کردن، به عقب انداختن، به بعد موکول کردن

عقب ماندن
مثلا عقب ماندن از برنامه

( در حوزه سیاسی - اجتماعی ) مقاومت، مبارزه و ایستادگی کردن در مقام یک واکنش به کنشی دیگر از سوی رقبای سیاسی

مخالفت

وسیله ای که هواپیما را به عقب هدایت میکند

عقب دادن مو
Your hair looks so sexy pushed back

عقب راندن، پس زدن، جلوگیری کردن، مانع کسی/چیزی شدن، جلوی کسی ایستادن، جلوی کسی درآمدن

Postpone به تاخیر انداختن

کتار زدن

جبهه گیری کردن در مقابل یک طرح یا عقیده
head covering or hijab rules were put in place after the 1979 Islamic Revolution. but There is some evidence that more women are pushing back against the rules.

مقاومت یا ایستادگی در برابر کسی

push back against:

جبهه گرفتن علیه . . .

عقب راندن ، عقب زدن ، پس زدن


کلمات دیگر: