1. Use your compass to bisect an angle.
[ترجمه ترگمان]از قطب نما برای ایجاد یک زاویه استفاده کنید
[ترجمه گوگل]استفاده از قطب نما خود را به یک زاویه تقسیم کنید
2. The new road will bisect the town.
[ترجمه ترگمان] جاده جدید از این شهر خارج می شه
[ترجمه گوگل]جاده جدید شهر را درهم آمیزد
3. Steel arms, called tendons, horizontally bisect a building's core, stretching like ribs between beams in the walls.
[ترجمه ترگمان]بازوهای فولادی که tendons نامیده می شوند، به صورت افقی در هسته ساختمان قرار دارند و مانند میله بین ستون ها در دیوارها قرار دارند
[ترجمه گوگل]اسلحه های فولادی، به نام تاندون ها، به صورت افقی یک هسته ی ساختمان را درهم می شکافند، مثل دندانه های بین تیرهای دیوار
4. The lines bisect each other.
[ترجمه ترگمان]خط ها همدیگر را به یکدیگر تقسیم می کنند
[ترجمه گوگل]خطوط به هم متصل می شوند
5. A cursory line from the eye to bisect the body helps to supply the tail angle.
[ترجمه ترگمان]یک خط سرسری از چشم به bisect بدن به تامین زاویه دم کمک می کند
[ترجمه گوگل]یک خط پرش از چشم برای متلاشی شدن بدن کمک می کند تا زاویه دم را تامین کند
6. Communication safeguard bureau is in charge of bisect class standard undertaking editing.
[ترجمه ترگمان]اداره حفاظت از ارتباطات مسیول ویرایش استاندارد کلاس bisect است
[ترجمه گوگل]دفتر حفاظت از ارتباطات در حال انجام تدوین استانداردهای کلاس استاندارد bisect است
7. People can bisect the embryo at different stage by different bisection method.
[ترجمه ترگمان]افراد می توانند با روش bisection متفاوت جنین را در مراحل مختلف تقسیم کنند
[ترجمه گوگل]مردم می توانند جنین را در مرحله های مختلف با روش های مختلف تقسیم کنند
8. We'll bisect his trail in sixty seconds. Look for the red paint!
[ترجمه ترگمان]ما ردش رو تا ۶۰ ثانیه تقسیم می کنیم دنبال رنگ قرمز بگرد
[ترجمه گوگل]ما مسیر خود را در شصت ثانیه قطع می کنیم به رنگ قرمز نگاه کنید!
9. The county council plans to build a bypass so that the A148 will no longer bisect the conservation village of Letheringsett.
[ترجمه ترگمان]شورای شهر در نظر دارد تا کمربندی بسازد که the دیگر از روستای حفاظت شده of محافظت کند
[ترجمه گوگل]شورای شهر قصد دارد تا یک دور زدن بنا کند تا A148 دیگر روستای حفاظت از Letheringsett را نابود کند
10. The man would drop his reins, go to the back of the wagon, bisect a hundred-pound block with his pick, swing half of it to his shoulder pad with his tongs, and proceed to someone's back door.
[ترجمه ترگمان]مرد ده نه اسب را رها کرد و به پشت گاری رفت و با انبر نیم کیلو متر آن را با انبر به شانه او زد و به طرف در پشتی یکی از آن ها رفت
[ترجمه گوگل]این مرد قوای خود را رها می کند، به عقب واگن برود، بلوک 100 پوند را با انتخاب خود بگشاید، نیمی از آن را به پاشنه ی شانه اش با شکاف هایش بچرخانید، و به پشتی کسی ادامه دهید