کلمه جو
صفحه اصلی

compost


معنی : مخلوط، مواد مقوی نباتات، کود دادن
معانی دیگر : کود (به ویژه کودبرگ یا آمیزه ای از کود حیوانی و خاک)، آمیزه، ترکیب

انگلیسی به فارسی

آمیزه، ترکیب، کود (به‌ویژه کودبرگ یا آمیزه‌ای از کود حیوانی و خاک)


(برگ و فضولات گیاهی را) کود کردن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a mixture of decaying organic matter, such as dead leaves or manure, that is used as fertilizer or mulch.

(2) تعریف: a compound or combination; mixture.
مشابه: composite, composition, compound
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: composts, composting, composted
(1) تعریف: to treat (soil) with compost.
مشابه: muck

(2) تعریف: to convert to compost.

- I compost my kitchen scraps.
[ترجمه ترگمان] scraps را کود می کنم
[ترجمه گوگل] من آشپزخانه خود را برداشتم

• decayed organic matter or dung used for fertilizing land
compost is a mixture of decaying plants and manure which is used to improve soil.

دیکشنری تخصصی

[خاک شناسی] کمپوست
[آب و خاک] کمپوست، کود برگ

مترادف و متضاد

مخلوط (اسم)
mix, blend, admixture, mixture, hash, melange, composite, compost, hybrid, hodgepodge, mishmash, olio, macedoine

مواد مقوی نباتات (اسم)
compost

کود دادن (فعل)
dung, compost, fertilize, manure, fatten

organic fertilizer


Synonyms: soil conditioner, humus, leaf mold, fertilizer


جملات نمونه

1. old newspapers can be turned into compost
روزنامه های کهنه را می توان به کود تبدیل کرد.

2. The panels slot together to make a compost bin.
[ترجمه ترگمان]پانل ها دور هم جمع می شوند تا به صورت کمپوست (کمپوست)ایجاد کنند
[ترجمه گوگل]پانل ها با هم به یک کمپوست ساخته می شوند

3. The compost is specially formulated for pot plants.
[ترجمه ترگمان]کمپوست به طور خاص برای گیاهان pot فرموله شده است
[ترجمه گوگل]کمپوست به خصوص برای گیاهان گلدانی طراحی شده است

4. The debris slowly decomposes into compost.
[ترجمه ترگمان]The به آرامی به کمپوست تجزیه می شوند
[ترجمه گوگل]آوار به آرامی به کمپوست تجزیه می شود

5. Bed the roots in the compost.
[ترجمه ترگمان]ریشه ها را روی کود Bed
[ترجمه گوگل]ریشه ها را در کمپوست بگذارید

6. I always save the hedge trimmings for the compost heap.
[ترجمه ترگمان]من همیشه the رو برای کود کیش ذخیره می کنم
[ترجمه گوگل]همیشه منحنی های هود را برای پودر کمپوست صرفه جویی می کنم

7. Mulch with a generous layer of peat or compost.
[ترجمه ترگمان]مالچ با لایه ای از زغال سنگ نارس و کود گیاهی
[ترجمه گوگل]مالچ با یک لایه سخاوتمند از ذغال سنگ نارس یا کمپوست

8. Put the vegetable peelings on the compost heap.
[ترجمه ترگمان]پوست سبزیجات را بر روی توده کود می گذاشتند
[ترجمه گوگل]پاشیدن سبزیجات را روی پشته کمپوست قرار دهید

9. Compost provides congenial conditions for roots to develop.
[ترجمه ترگمان]compost شرایط مناسبی را برای ریشه ها فراهم می کند
[ترجمه گوگل]کمپوست شرایط مناسب برای رشد ریشه دارد

10. In May, mulch the bed with garden compost.
[ترجمه ترگمان]در ماه مه، در بس تر با کمپوست باغ
[ترجمه گوگل]در ماه مه، تخت با کمپوست باغ مالچ می کند

11. Put the potato peelings on the compost heap.
[ترجمه ترگمان]پوست سیب زمینی را روی تلی کود گذاشته بود
[ترجمه گوگل]سیب زمینی را روی پودر کمپوست قرار دهید

12. I sow the seed in pots of soil-based compost.
[ترجمه ترگمان]من دانه را در pots از کود گیاهی می کارند
[ترجمه گوگل]بذر را در گلدان کمپوست در خاک بذر می کنم

13. They make compost out of all kinds of waste.
[ترجمه ترگمان]آن ها کمپوست از انواع مواد زاید می سازند
[ترجمه گوگل]آنها کمپوست را از انواع زباله ها می سازند

14. We've got a tub for compost at the bottom of our garden.
[ترجمه ترگمان]تو ته باغ یه وان داریم
[ترجمه گوگل]ما در کنار باغ کمپوست داریم

15. Cut down and compost spent cucumbers, tomatoes and other crops.
[ترجمه ترگمان]کود گیاهی، گوجه فرنگی، گوجه فرنگی و دیگر محصولات را کاهش دهید
[ترجمه گوگل]بریدن و کمپوست خیار، گوجه فرنگی و سایر محصولات را صرف

old newspapers can be turned into compost.

روزنامه‌های کهنه را می‌توان به کود تبدیل کرد.


پیشنهاد کاربران

کودبرگ

کمپوست، پوسال

ترکیب - پسماند

compost ( کشاورزی - زراعت و اصلاح نباتات )
واژه مصوب: پوسال
تعریف: پسماندهای آلی تجزیه شده و نسبتاً پایدار حاصل فرایند پوسش


کلمات دیگر: