1. the disposal of dirty paper napkins
دور انداختن دستمال کاغذی های کثیف
2. the disposal of enemy aircraft by concentrated fire
نابود سازی هواپیمای دشمن با تیراندازی متمرکز
3. the disposal of furniture in a room
ترتیب مبل و صندلی در یک اتاق
4. the disposal of political offices to one's fellow party members
دادن شغل های سیاسی به دوستان هم حزب
5. the disposal of the troops along the river
صف آرایی قشون در راستای رودخانه
6. garbage disposal
بردن یا جمع آوری آشغال،آشغالدانی
7. at one's disposal
در اختیار،در دست،به فرمان،تحت فرمان
8. at the disposal of
در اختیار،به صلاحدید،بنابه خواست
9. he has several cars at his disposal
او چندین اتومبیل در اختیار دارد.
10. the house, such as it is, is at your disposal
خانه با آنکه قابلی ندارد در اختیار شماست.
11. The Commission has complete control over the disposal of the funds.
[ترجمه پوزیترون] کمیسیون بر تخصیص بودجه کنترل کامل دارد
[ترجمه ترگمان]کمیسیون کنترل کامل این سرمایه ها را در اختیار دارد
[ترجمه گوگل]کمیسیون کنترل کامل بر دفع بودجه دارد
12. The disposal of hazardous waste is a serious problem.
[ترجمه ترگمان]دفع زباله های خطرناک یک مشکل جدی است
[ترجمه گوگل]دفع زباله های خطرناک یک مشکل جدی است
13. Congress passed a law that regulates the disposal of waste.
[ترجمه ترگمان]کنگره قانونی تصویب کرد که دفع زباله را قانونمند سازد
[ترجمه گوگل]کنگره قانون را تصویب کرد که دفع زباله را تنظیم می کند
14. They city needs a new sewage disposal system.
[ترجمه ترگمان]این شهر به سیستم دفع فاضلاب جدیدی نیاز دارد
[ترجمه گوگل]آنها شهر نیاز به یک سیستم دفع فاضلاب جدید دارند
15. Bomb disposal experts carried out a controlled explosion on the suspect package.
[ترجمه ترگمان]کارشناسان خنثی سازی بمب یک انفجار کنترل شده را بر روی بسته مظنون انجام دادند
[ترجمه گوگل]کارشناسان دفع بمب یک انفجار کنترل شده بر روی بسته مشکوک انجام دادند
16. I had no time at my own disposal.
[ترجمه ترگمان]من هیچ وقت در اختیار خودم نداشتم
[ترجمه گوگل]من تا به حال در اختیار ندارم
17. Discarded acid should be neutralized with alkali before disposal.
[ترجمه ترگمان]اسید Discarded باید قبل از مصرف با قلیایی خنثی شود
[ترجمه گوگل]قبل از دفع اسید دفع شده باید با قلیایی خنثی شود
18. The profit or loss on the disposal of an asset must be accounted for.
[ترجمه ترگمان]سود یا ضرر در اختیار یک دارایی باید به حساب آید
[ترجمه گوگل]سود و زیان در اختیار دارایی باید حساب شود