1. unstable snow turns into avalanche
برف سست تبدیل به بهمن می شود.
2. my desk is buried under an avalanche of letters
میز تحریر من زیر بهمنی از نامه مدفون شده است.
3. The avalanche struck the ski resort in the late afternoon.
[ترجمه ترگمان]سقوط بهمن در اواخر بعد از ظهر به پیست اسکی رسید
[ترجمه گوگل]این بهمن در اواخر بعد از ظهر به پیست اسکی تبدیل شد
4. He was swept away in an avalanche.
[ترجمه ترگمان]او را در بهمن جمع کردند
[ترجمه گوگل]او در یک بهمن غرق شد
5. Yesterday's avalanche killed a party of skiers and destroyed several trees.
[ترجمه ترگمان]سقوط بهمن روز گذشته گروهی از اسکی بازان را کشت و چندین درخت را ویران کرد
[ترجمه گوگل]بهمن دیروز حزب اسکی بازان را کشته و چندین درخت را نابود کرد
6. Two skiers were killed in the avalanche.
[ترجمه ترگمان]دو اسکی باز در سقوط بهمن کشته شدند
[ترجمه گوگل]دو اسکی باز در بهمن کشته شدند
7. The newcomer was greeted with an avalanche of publicity.
[ترجمه ترگمان]این تازه وارد با بهمن شهرت استقبال کرد
[ترجمه گوگل]تازه وارد با یک بهمن افسردگی پذیرفته شد
8. Most avalanche accidents occur on north- and east-facing slopes.
[ترجمه ترگمان]بیشتر حوادث بهمن در دامنه های شمالی و شرقی رخ می دهد
[ترجمه گوگل]بیشتر حوادث ناگهانی رخ می دهد در دامنه های شمال و شرق
9. We received an avalanche of letters in reply to our advertisement.
[ترجمه ترگمان]ما یک بهمن نامه در جواب to دریافت کردیم
[ترجمه گوگل]ما در پاسخ به تبلیغات ما یک بهمن حروف دریافت کردیم
10. The early thaw preindicated an avalanche.
[ترجمه ترگمان]نخستین آب شدن آب در بهمن بود
[ترجمه گوگل]خورشید زودگذر پیش منافع یک بهمن را پیش بینی کرد
11. We've been almost buried under the avalanche of mail.
[ترجمه ترگمان]تقریبا زیر بهمن نامه دفن شده
[ترجمه گوگل]ما تقریبا در زیر بهمن از پست ها دفن شده ایم
12. The school received an avalanche of applications.
[ترجمه ترگمان]این مدرسه سقوط بهمن را دریافت کرده است
[ترجمه گوگل]مدرسه دریافت بهمن از برنامه های کاربردی
13. He was caught by an avalanche and was seriously concussed.
[ترجمه ترگمان]او توسط بهمن دستگیر شده بود و جدا شوکه شده بود
[ترجمه گوگل]او توسط یک بهمن گرفتار شد و به طور جدی متوقف شد
14. He was buried by an avalanche and had to be dug out.
[ترجمه ترگمان]او توسط بهمن خاک شده بود و باید کنده می شد
[ترجمه گوگل]او توسط یک بهمن غرق شد و مجبور شد از بین برود
15. If an avalanche strikes, skiers can be buried alive by snow.
[ترجمه ترگمان]اگر یک بهمن حمله کند، اسکی بازان را می توان با برف زنده دفن کرد
[ترجمه گوگل]اگر یک بهمن اعتصاب کند، اسکی بازان میتوانند با برف زنده بمانند