• egg which has been cooked in boiled water
boiled egg
انگلیسی به انگلیسی
جملات نمونه
1. I always have a boiled egg for breakfast.
[ترجمه ترگمان]من همیشه یک تخم مرغ آب پز برای صبحانه می خورم
[ترجمه گوگل]برای صبحانه همیشه یک تخم مرغ آب پز وجود دارد
[ترجمه گوگل]برای صبحانه همیشه یک تخم مرغ آب پز وجود دارد
2. Cathy was prodding at a boiled egg.
[ترجمه ترگمان]کتی به یک تخم مرغ آب پز ضربه زد
[ترجمه گوگل]کتی در یک تخم مرغ آب پز شده بود
[ترجمه گوگل]کتی در یک تخم مرغ آب پز شده بود
3. Do you want a boiled egg for breakfast?
[ترجمه ترگمان]تخم مرغ آب پز برای صبحانه می خواهی؟
[ترجمه گوگل]آیا برای صبحانه یک تخم مرغ آب پز میخواهید؟
[ترجمه گوگل]آیا برای صبحانه یک تخم مرغ آب پز میخواهید؟
4. A boiled egg and two slices of buttered bread had been laid out at his place at the table.
[ترجمه ترگمان]یک تخم مرغ آب پز و دو تکه نان کره مالیده روی میز چیده بودند
[ترجمه گوگل]یک تخم مرغ آب پز و دو تکه نان کره ای در جای خود در جدول گذاشته شد
[ترجمه گوگل]یک تخم مرغ آب پز و دو تکه نان کره ای در جای خود در جدول گذاشته شد
5. Don't forget to bring a hard boiled egg to decorate, Billingham Beck Country Park, 10am.
[ترجمه ترگمان]فراموش نکنید که یک تخم مرغ آب پز را برای تزیین، پارک ملی Beck بک، ۱۰ صبح بیاورید
[ترجمه گوگل]فراموش نکنید که یک تخم مرغ سخت پخته شده برای تزئین، Billingham Beck Country Park، 10am
[ترجمه گوگل]فراموش نکنید که یک تخم مرغ سخت پخته شده برای تزئین، Billingham Beck Country Park، 10am
6. Mary is a hard - boiled egg.
[ترجمه ترگمان]مری تخم مرغ آب پز سخت است
[ترجمه گوگل]مریم یک تخم مرغ پخته شده است
[ترجمه گوگل]مریم یک تخم مرغ پخته شده است
7. We have milk, bread, boiled egg and stewed egg for breakfast.
[ترجمه ترگمان]شیر، نان، تخم مرغ آب پز و تخم مرغ آب پز برای صبحانه
[ترجمه گوگل]ما صبحانه داریم شیر، نان، تخم مرغ پخته شده و تخم مرغ را می خوریم
[ترجمه گوگل]ما صبحانه داریم شیر، نان، تخم مرغ پخته شده و تخم مرغ را می خوریم
8. I had a boiled egg for breakfast.
[ترجمه ترگمان]برای صبحانه تخم مرغ آب پز کردم
[ترجمه گوگل]برای صبحانه یک تخم مرغ آب پز داشتم
[ترجمه گوگل]برای صبحانه یک تخم مرغ آب پز داشتم
9. Can I have a hard boiled egg?
[ترجمه ترگمان]میتونم یه تخم مرغ سفت و سخت بخورم؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانم یک تخم مرغ آب پز داشته باشم؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانم یک تخم مرغ آب پز داشته باشم؟
10. She has a boiled egg and a cup of coffee.
[ترجمه ترگمان]او تخم مرغ آب پز و یک فنجان قهوه دارد
[ترجمه گوگل]او یک تخم مرغ پخته شده و یک فنجان قهوه دارد
[ترجمه گوگل]او یک تخم مرغ پخته شده و یک فنجان قهوه دارد
11. Boiled egg, Fried eggplant, Tomato, Cucumber, Coriander, Tahini.
[ترجمه ترگمان]تخم مرغ نیمرو، بادمجان سرخ شده، Tomato، خیار، Coriander، Tahini
[ترجمه گوگل]تخم مرغ پخته شده، بادمجان کبابی، گوجه فرنگی، خیار، گشنیز، تاهینی
[ترجمه گوگل]تخم مرغ پخته شده، بادمجان کبابی، گوجه فرنگی، خیار، گشنیز، تاهینی
12. We have pan - fried egg, scramble egg, boiled egg, poached egg.
[ترجمه ترگمان]تخم مرغ آب پز و تخم مرغ آب پز و تخم مرغ آب پز و تخم مرغ آب پز داریم
[ترجمه گوگل]ما تخم مرغ پخته شده، تخم مرغ، تخم مرغ پخته شده، تخم مرغ پخته شده داریم
[ترجمه گوگل]ما تخم مرغ پخته شده، تخم مرغ، تخم مرغ پخته شده، تخم مرغ پخته شده داریم
13. One pineapple juice, one hard - boiled egg with toast and tea to follow.
[ترجمه ترگمان]یک تخم مرغ آب پز، یک تخم مرغ سفت و سخت با نان برشته و چای برای دنبال کردن
[ترجمه گوگل]یک آب آناناس، یک تخم مرغ پخته شده با نان و چای برای پیگیری
[ترجمه گوگل]یک آب آناناس، یک تخم مرغ پخته شده با نان و چای برای پیگیری
14. Hand them the hard - boiled egg and watch them trying to crack it!
[ترجمه ترگمان]تخم مرغ آب پز سفت و سفت به آن ها بده و آن ها را تماشا کن که سعی می کنند آن را باز کنند!
[ترجمه گوگل]آنها را به تخم مرغ سخت پخته کرده و آنها را در تلاش برای ترک آن بگذارید!
[ترجمه گوگل]آنها را به تخم مرغ سخت پخته کرده و آنها را در تلاش برای ترک آن بگذارید!
پیشنهاد کاربران
تخم مرغ آب پز
کلمات دیگر: