کلمه جو
صفحه اصلی

diversionary


(ارتش - عملیات انحرافی به منظور پنهان سازی محل حمله ی اصلی) دگرسوگرانه، منحرف کننده، وانمودین، واراهانه، انحرافی

انگلیسی به فارسی

منحرف کننده


(ارتش - عملیات انحرافی به‌منظور پنهان‌سازی محل حمله‌ی اصلی) دگرسوگرانه، منحرف‌کننده، وانمودین


واراهانه، انحرافی


انگلیسی به انگلیسی

• tending to distract, serving to divert
a diversionary activity is intended to attract people's attention away from something which you do not want them to think about or know about.

جملات نمونه

1. diversionary tactics
تدابیر وانمودین (منحرف کننده)

2. Fires were started by the prisoners as a diversionary tactic.
[ترجمه ترگمان]آتش سوزی توسط زندانیان به عنوان یک تاکتیک diversionary شروع شد
[ترجمه گوگل]آتش سوزی توسط زندانیان به عنوان یک تاکتیک انحرافی آغاز شد

3. The proposal was dismissed as a diversionary tactic intended to distract attention from the real problems.
[ترجمه ترگمان]این پیشنهاد به عنوان یک تاکتیک diversionary برای منحرف کردن حواس از مشکلات واقعی رد شد
[ترجمه گوگل]این پیشنهاد به عنوان یک تاکتیک انحرافی در نظر گرفته شد تا توجهات را از مشکلات واقعی منحرف کند

4. Most children are skilled in diversionary tactics .
[ترجمه ترگمان]اغلب کودکان در تاکتیک های diversionary مهارت دارند
[ترجمه گوگل]اکثر کودکان در روش تاکتیکی انحرافی مهارت دارند

5. This argument is both diversionary and, at length, immobilizing.
[ترجمه ترگمان]این بحث هر دو diversionary و، است
[ترجمه گوگل]این استدلال هر دو استراتژیک است و در نهایت بی حرکت است

6. Courses can be instrumental or diversionary but not contentious.
[ترجمه ترگمان]این دوره ها می توانند ابزاری یا diversionary باشند اما اختلاف نداشته باشند
[ترجمه گوگل]دوره ها می توانند ابزار و یا منحصر به فرد، اما متضاد نیست

7. In earlier days of Diversionary, Peterson said, actors feared being typed if they took roles in a gay theater.
[ترجمه ترگمان]پترسون در روزه ای اول of گفت، بازیگران می ترسیدند که آیا در یک تماشاخانه همجنس گرا نقش ایفا کنند یا نه
[ترجمه گوگل]پترسون گفت، در روزهای پیش از سلسله مراتب، بازیگران ترس از تایپ کردن را داشتند، اگر نقش خود را در یک تئاتر همجنسگرا بازی کنند

8. Giap had deliberately created that impression by staging diversionary actions around the country.
[ترجمه ترگمان]Giap به عمد آن اثر را با اعمال diversionary در سراسر کشور ایجاد کرده بود
[ترجمه گوگل]گایپ عمدا این تصور را بوسیله اعمال اقدامات منحرف در سراسر کشور ایجاد کرد

9. It also yields a diversionary problem of continuing interest: what aesthetically pleasing patterns can be achieved?
[ترجمه ترگمان]همچنین یک مساله diversionary از ادامه علاقه را به دست می دهد: چه الگوهای خوشایند و زیبایی می توانند به دست آیند؟
[ترجمه گوگل]این مسئله یک مشکل منحصر به فرد از علاقه ادامه دادن نیز دارد: الگوهای زیبایی زیبایی را می توان به دست آورد؟

10. Ills a diversionary tactic-she will do anything rather than finish her tale.
[ترجمه ترگمان]این رد diversionary رو رد کن - اون هر کاری بیشتر از تموم کردن داستانش انجام میده
[ترجمه گوگل]Ills یک تاکتیک انحرافی - او هر چیزی را انجام خواهد داد تا داستان خود را تمام کند

11. The detachments made use of diversionary tactics to stand the enemy off.
[ترجمه ترگمان]واحدها از تاکتیک های diversionary برای مقابله با دشمن استفاده کردند
[ترجمه گوگل]این گروه ها از تاکتیک های انحرافی استفاده می کردند تا دشمن را خاموش کنند

12. TO: Begin diversionary attack on the proximity sensors.
[ترجمه ترگمان]: حمله diversionary به سنسورهای نزدیکی را آغاز کنید
[ترجمه گوگل]TO: شروع حمله متقابل به سنسور مجاورت

13. They asked the British to launch a diversionary attack on the north coast.
[ترجمه ترگمان]آن ها از انگلیسی ها خواستند تا یک حمله انحرافی به ساحل شمالی انجام دهند
[ترجمه گوگل]آنها از انگلیس خواسته اند تا یک حمله متقابل را در سواحل شمالی راه اندازی کنند

14. We'll keep them busy by launching a diversionary assault against the Salang Highway.
[ترجمه ترگمان]ما آن ها را با پرتاب کردن رد diversionary از بزرگراه Salang سرگرم می کنیم
[ترجمه گوگل]ما آنها را با راه اندازی یک حمله غیراخلاقی علیه بزرگراه Salang مشغول خواهیم کرد

15. The success of their final run depended on a diversionary air raid.
[ترجمه ترگمان]موفقیت شرکت نهایی آن ها بستگی به حمله diversionary داشت
[ترجمه گوگل]موفقیت نهایی آنها بستگی به یک حمله هوایی منحصر به فرد داشت

diversionary tactics

تدابیر وانمودین (منحرف‌کننده)



کلمات دیگر: