پاسخ دادن، جواب دادن، از عهده برامدن، دفاع کردن، جوابگو شدن، بکار امدن، بکار رفتن، بدرد خوردن، جواب احتیاج را دادن، عهده دار شدن
answering
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• responding, replying
an answering action or remark is one that is done or said in response to something.
an answering action or remark is one that is done or said in response to something.
جملات نمونه
1. her job is answering letters
کار او پاسخ دادن به نامه ها است.
2. he wriggled out of answering the question
از پاسخ دادن به پرسش ها شانه خالی کرد.
3. although insulted, she refrained from answering
با آنکه مورد توهین قرار گرفته بود از پاسخ دادن خودداری کرد.
4. he is very dilatory in answering letters
او در پاسخ دادن به نامه بسیار کاهل است.
5. she snubbed us by not answering to our invitation
با پاسخ ندادن به دعوتنامه ما را خوار کرد.
6. i spared her the trouble of answering
او را از دردسر پاسخ دادن راحت کردم.
7. he fingered his own rough chin before answering
پیش از پاسخ دادن،چانه ی زبر خود را با انگشت لمس کرد.
8. it took a bit of footwork to avoid answering their questions
احتراز از پاسخ دادن به پرسش های آنان مستلزم زرنگی بسیار بود.
9. he insulted me by turning his back to me and not answering my greeting
او با پشت کردن به من و پاسخ ندادن به سلام و تعارفم به من توهین کرد.
10. The answering machine bleeped and I left my message.
[ترجمه ترگمان]دستگاه پیغام گیر کرد و من پیغامم رو جا گذاشتم
[ترجمه گوگل]دستگاه پاسخ دهنده متوقف شد و پیام من را ترک کرد
[ترجمه گوگل]دستگاه پاسخ دهنده متوقف شد و پیام من را ترک کرد
11. Instead of answering my question he began to beat about the bush.
[ترجمه ترگمان]به جای جواب دادن به سوال من شروع به تپیدن کرد
[ترجمه گوگل]به جای پاسخ به سوال من، او شروع به ضرب و شتم در مورد بوش کرد
[ترجمه گوگل]به جای پاسخ به سوال من، او شروع به ضرب و شتم در مورد بوش کرد
12. She was punished by teachers for answering back.
[ترجمه ترگمان]به خاطر جواب دادن به اساتید به خاطر جواب دادن به اساتید تنبیه شد
[ترجمه گوگل]او توسط معلمان برای پاسخ دادن به مجازات مجازات شد
[ترجمه گوگل]او توسط معلمان برای پاسخ دادن به مجازات مجازات شد
13. We apologize for the delay in answering your letter.
[ترجمه ترگمان]ما بابت تاخیر در جواب نامه تو عذرخواهی می کنیم
[ترجمه گوگل]ما برای تأخیر در پاسخ به نامه شما عذرخواهی می کنیم
[ترجمه گوگل]ما برای تأخیر در پاسخ به نامه شما عذرخواهی می کنیم
14. I reserve Mondays for tidying my desk and answering letters.
[ترجمه ترگمان]من دوشنبه ها را برای مرتب کردن میز و جواب دادن به نامه ها نگه می دارم
[ترجمه گوگل]من دوشنبه ها را برای تمیز کردن میز من و پاسخ دادن به نامه ها رزرو می کنم
[ترجمه گوگل]من دوشنبه ها را برای تمیز کردن میز من و پاسخ دادن به نامه ها رزرو می کنم
15. She hesitated slightly before answering the inspector's question.
[ترجمه ترگمان]کمی مکث کرد تا به سوال بازرس جواب بدهد
[ترجمه گوگل]قبل از پاسخ به سوال بازرس، او کمی تردید کرد
[ترجمه گوگل]قبل از پاسخ به سوال بازرس، او کمی تردید کرد
پیشنهاد کاربران
پاسخ دادن
جواب دادن، پاسخ دادن
کلمات دیگر: