کلمه جو
صفحه اصلی

bobbed

انگلیسی به انگلیسی

• cut in a short style (referring to a hairstyle)
if a woman's hair is bobbed, it is cut in a bob.

جملات نمونه

1. he bobbed his head at the audience
سرش را به طرف حضار خم کرد.

2. the frog bobbed on the grass
قورباغه روی چمن ورجه وورجه می کرد.

3. the little girl bobbed down behind the hedge
دخترک پرید پشت پرچین.

4. a girl with blonde bobbed hair
دختری با موی طلایی چتری

5. The boat bobbed gently up and down on the water.
[ترجمه ترگمان]قایق به آرامی بالا و پایین می رفت
[ترجمه گوگل]قایق به آرامی بر روی آب آب بریزید

6. The ballerina bobbed a curtsy before leaving the stage.
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه صحنه را ترک کند مرد باله مودبانه تعظیم کرد و تعظیم کرد
[ترجمه گوگل]بالئینا قبل از خروج از صحنه، یک کوره زده بود

7. He bobbed a greeting without looking up from his work.
[ترجمه ترگمان]او بدون اینکه سرش را بلند کند سلام و احوال پرسی کرد
[ترجمه گوگل]او بدون خوشحالی از کارش خوش گذشت

8. Huge balloons bobbed about in the sky above.
[ترجمه ترگمان]بادکنک بزرگی در آسمان بالای سرمان در نوسان بود
[ترجمه گوگل]بالن های بزرگ در آسمان بالا در اطراف

9. The boat bobbed like a cork on the waves:light and buoyant.
[ترجمه ترگمان]قایق مثل چوب پنبه روی امواج آب تکان می خورد: سبک و سبک
[ترجمه گوگل]قایق به عنوان چوب پنبه در نور امواج و شناور چسبیده است

10. She handed over a form, then bobbed down again behind a typewriter.
[ترجمه ترگمان]او یک فرم را به دست او داد و دوباره از پشت ماشین تحریر بلند شد
[ترجمه گوگل]او یک فرم را تحویل داد، سپس دوباره پشت ماشین تحریر نوشت

11. I bobbed to the surface and gasped a lungful of air.
[ترجمه ترگمان]با سر و صدا به سطح آب رفتم و نفسی به نفسی کشیدم
[ترجمه گوگل]من به سطح زمین ضربه زد و رگبار هوا را گاز گرفت

12. The girl bobbed politely at him.
[ترجمه ترگمان]دخترک مودبانه به او اشاره کرد
[ترجمه گوگل]این دختر مودبانه با او برخورد کرد

13. The small boat bobbed about on the choppy water.
[ترجمه ترگمان]قایق کوچک در آب متلاطم موج می زد
[ترجمه گوگل]قایق کوچک در مورد آب نابود شده

14. The boss lost all his money, but soon bobbed up again.
[ترجمه ترگمان]رئیس همه پول هایش را از دست داد، اما طولی نکشید که از جا بلند شد
[ترجمه گوگل]رئیس تمام پولش را از دست داد، اما به زودی دوباره دوباره به اوج خود رسید


کلمات دیگر: