بوهمیگی
bohemianism
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• nonconformism, practice of living an unconventional lifestyle
جملات نمونه
1. Bohemianism was the epoch symbol of the learned celebrities in the Wei - Jin Dynasties.
[ترجمه ترگمان]bohemianism نماد زمان مشهوری از افراد مشهور در دوره وی - جین بود
[ترجمه گوگل]بوهمیسم علامت دوره ای از مشاهیر آموخته شده در سلسله وای جین بود
[ترجمه گوگل]بوهمیسم علامت دوره ای از مشاهیر آموخته شده در سلسله وای جین بود
2. Returned to the talkative territory of Village bohemianism, these neglected love poems disclose the public value in questioning some of the private-to-public relays then assumed in bohemian wisdom.
[ترجمه ترگمان]این اشعار عاشقانه فراموش شده، ارزش عمومی را در زیر سوال بردن برخی از the عمومی که گاه به گاه منطقی به نظر می رسند، بازگو می کنند
[ترجمه گوگل]این روایتهای عشق نادیده گرفته شده به قلمرو روحانیت روستا بازگردانده می شود و ارزش های عمومی را در مورد برخی از رله های خصوصی به عموم در مورد خرافات بوهمیا بیان می کند
[ترجمه گوگل]این روایتهای عشق نادیده گرفته شده به قلمرو روحانیت روستا بازگردانده می شود و ارزش های عمومی را در مورد برخی از رله های خصوصی به عموم در مورد خرافات بوهمیا بیان می کند
3. I hate and loathe Bohemianism.
[ترجمه ترگمان] ازش بدم میاد و ازش متنفر میشم
[ترجمه گوگل]من از بوهمیگی بیزارم و نفرت دارم
[ترجمه گوگل]من از بوهمیگی بیزارم و نفرت دارم
4. The Utterwords and the Hushabyes represent, respectively, the last vestiges of Colonialism and Bohemianism.
[ترجمه ترگمان]The و Hushabyes به ترتیب، آخرین بقایای Colonialism و bohemianism را نشان می دهند
[ترجمه گوگل]کلمات کلیدی و Hushabyes به ترتیب نشان دهنده آخرین لکه های استعمارگرایی و بوهمیسم است
[ترجمه گوگل]کلمات کلیدی و Hushabyes به ترتیب نشان دهنده آخرین لکه های استعمارگرایی و بوهمیسم است
5. Since the Seven-ties a dwelling place for artists and writers who settled there because living was cheap, the village had long enjoyed a dubious reputation for Bohemianism and eccentricity.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که محل سکونت هنرمندان و نویسندگانی که در آنجا ساکن بودند، به دلیل ارزان بودن محل سکونت، مدت مدیدی بود که این روستا از شهرت مشکوک برای bohemianism و ناهم محوری لذت می برد
[ترجمه گوگل]از آنجا که هفت بند یک محل سکونت برای هنرمندان و نویسندگانی بود که در آنجا زندگی می کردند، ارزان بود، روستا مدت ها از شهرت مشکوک برای بوهمیگی و بی نظمی بودن برخوردار بود
[ترجمه گوگل]از آنجا که هفت بند یک محل سکونت برای هنرمندان و نویسندگانی بود که در آنجا زندگی می کردند، ارزان بود، روستا مدت ها از شهرت مشکوک برای بوهمیگی و بی نظمی بودن برخوردار بود
6. That was probably why the Communists were always cracking down on Bohemianism.
[ترجمه ترگمان]احتمالا همین دلیل بود که کمونیست ها می گفتند که کمونیست ها می گفتند
[ترجمه گوگل]این احتمالا به این دلیل بود که کمونیست ها همیشه در مورد بوهمیگی قرار داشتند
[ترجمه گوگل]این احتمالا به این دلیل بود که کمونیست ها همیشه در مورد بوهمیگی قرار داشتند
7. But the entrepreneurs in Silicon Roundabout stress the unique draw of the east of the city, with its bohemianism and relatively cheap rents, for young, creative workers.
[ترجمه ترگمان]اما کارآفرینان در فلکه سیلیکون بر جاذبه منحصر به فرد شرق شهر تاکید می کنند، با bohemianism و اجاره نسبتا ارزان برای کارگران جوان و خلاق
[ترجمه گوگل]اما کارآفرینان در جبهه سیلیکون، کارهای منحصر به فرد شرق شهر را با بوهمیگی و اجاره نسبتا ارزان برای کارگران جوان، خلاقانه، تشدید می کنند
[ترجمه گوگل]اما کارآفرینان در جبهه سیلیکون، کارهای منحصر به فرد شرق شهر را با بوهمیگی و اجاره نسبتا ارزان برای کارگران جوان، خلاقانه، تشدید می کنند
کلمات دیگر: