لاف زنى، قلم زنى
boasting
لاف زنى، قلم زنى
انگلیسی به انگلیسی
• act of speaking of oneself in superlatives; bravado; self praise; act of glorying; conceited and boastful speaking; pretentious display
جملات نمونه
1. boasting about friendship and brotherhood / amidst distraction and distress
لاف یاری و برادر خواندگی / در پریشان حالی و درماندگی
2. She is always boasting about how wonderful her children are.
[ترجمه ترگمان]او همیشه در مورد این که بچه های او چقدر فوق العاده هستند لاف می زند
[ترجمه گوگل]او همیشه از اینکه فرزندانش شگفت انگیز است شگفت زده است
[ترجمه گوگل]او همیشه از اینکه فرزندانش شگفت انگیز است شگفت زده است
3. He's always boasting. He's such a big-head!
[ترجمه ترگمان]اون همیشه لاف میزنه سرش خیلی بزرگ است!
[ترجمه گوگل]او همیشه با افتخار است او چنین سر بزرگ است!
[ترجمه گوگل]او همیشه با افتخار است او چنین سر بزرگ است!
4. He's always boasting about his children's success at school.
[ترجمه ترگمان]او همیشه در مورد موفقیت بچه هایش در مدرسه لاف می زند
[ترجمه گوگل]او همیشه در مورد موفقیت فرزندانش در مدرسه می گوید
[ترجمه گوگل]او همیشه در مورد موفقیت فرزندانش در مدرسه می گوید
5. He's always boasting about how clever his children are.
[ترجمه ترگمان]او همیشه لاف می زند که بچه هاش چقدر باهوش هستند
[ترجمه گوگل]او همیشه در مورد اینکه چگونه فرزندان خود را باهوش دارد، قدردانی می کند
[ترجمه گوگل]او همیشه در مورد اینکه چگونه فرزندان خود را باهوش دارد، قدردانی می کند
6. After boasting that his company could outperform the industry's best, he's been forced to eat humble pie.
[ترجمه ترگمان]بعد از لاف زدن مبنی بر اینکه شرکت او می تواند بهتر از بهترین عملکرد این صنعت عمل کند، مجبور به خوردن پای متواضع شده است
[ترجمه گوگل]پس از افتخار اینکه شرکتش بتواند بهتر از این صنعت کار کند، او مجبور به خوردن کیک فروتن شده است
[ترجمه گوگل]پس از افتخار اینکه شرکتش بتواند بهتر از این صنعت کار کند، او مجبور به خوردن کیک فروتن شده است
7. He's always boasting about his sexual prowess.
[ترجمه ترگمان]اون همیشه در مورد مهارت جنسی اون لاف میزنه
[ترجمه گوگل]او همیشه در مورد جنبه های جنسی او افتخار دارد
[ترجمه گوگل]او همیشه در مورد جنبه های جنسی او افتخار دارد
8. Parents enjoy boasting about their children's achievements.
[ترجمه ترگمان]والدین از لاف زدن درباره دستاوردهای کودکان خود لذت می برند
[ترجمه گوگل]والدین از دستاوردهای فرزندانشان لذت می برند
[ترجمه گوگل]والدین از دستاوردهای فرزندانشان لذت می برند
9. I'm not boasting but I think I did very well in the interview.
[ترجمه ترگمان]من لاف نمی زنم، اما فکر می کنم توی مصاحبه خیلی خوب بودم
[ترجمه گوگل]من افتخار نمی کنم، اما فکر می کنم در مصاحبه خیلی خوب بود
[ترجمه گوگل]من افتخار نمی کنم، اما فکر می کنم در مصاحبه خیلی خوب بود
10. With all his boasting, he is a coward.
[ترجمه ترگمان]با این همه لاف و گزاف، او یک بزدل است
[ترجمه گوگل]با تمام افتخار او، او بزدل است
[ترجمه گوگل]با تمام افتخار او، او بزدل است
11. He was boasting about how brave he was at the start, but copped out at the finish.
[ترجمه ترگمان]او لاف می زد که او در آغاز چه قدر شجاع است، اما به پایان رسیده بود
[ترجمه گوگل]او درباره چگونگی شجاعت او در ابتدا شگفتزده شده بود، اما در پایان به پایان رسید
[ترجمه گوگل]او درباره چگونگی شجاعت او در ابتدا شگفتزده شده بود، اما در پایان به پایان رسید
12. I got tired of Mary's boasting of her rich uncle, and told her to come off it.
[ترجمه ترگمان]من از لاف و لاف شوهر خاله اش خسته شدم و به او گفتم بیاید بیرون
[ترجمه گوگل]از خرس ماری از عمو ثروتمندم خسته شدم و به او گفتم که از آن بیرون بیاید
[ترجمه گوگل]از خرس ماری از عمو ثروتمندم خسته شدم و به او گفتم که از آن بیرون بیاید
13. He was always boasting about his amorous adventures .
[ترجمه ترگمان]او همیشه در مورد ماجراهای عاشقانه خود لاف می زد
[ترجمه گوگل]او همیشه در مورد ماجراهای عاشقانه غرق بود
[ترجمه گوگل]او همیشه در مورد ماجراهای عاشقانه غرق بود
14. The supermarket may hand out pretty green-and-white leaflets boasting its environmental concerns.
[ترجمه ترگمان]سوپر مارکت ها ممکن است اعلامیه های نسبتا سبز و سفیدی را عرضه کنند که به نگرانی های زیست محیطی خود می بالد
[ترجمه گوگل]سوپرمارکت می تواند جزوات سبز و سفید بسیار زیبا از جمله نگرانی های زیست محیطی خود باشد
[ترجمه گوگل]سوپرمارکت می تواند جزوات سبز و سفید بسیار زیبا از جمله نگرانی های زیست محیطی خود باشد
15. The site promises to be strong on interactivity, boasting online tours of museums and live theatre workshops.
[ترجمه ترگمان]این سایت قول می دهد که در اثر تعاملی که در بازدید آنلاین از موزه ها و کارگاه های تئاتر زندگی می کند، قوی باشد
[ترجمه گوگل]این سایت وعده داده است که در تعاملات قوی باشد و از تورهای آنلاین موزه ها و کارگاه های زنده تئاتر برخوردار باشد
[ترجمه گوگل]این سایت وعده داده است که در تعاملات قوی باشد و از تورهای آنلاین موزه ها و کارگاه های زنده تئاتر برخوردار باشد
پیشنهاد کاربران
به رخ کشیدن
کلمات دیگر: