مسابقه قایق
boat race
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• race between people who are rowing or driving boats; annual rowing race between oxford and cambridge universities on the thames river (each university represented by a crew of eight on one boat)
participate in a boat race
participate in a boat race
جملات نمونه
1. A sudden storm ruled out the boat race.
[ترجمه ترگمان] یه طوفان ناگهانی از مسابقه قایق رد شد
[ترجمه گوگل]طوفان ناگهانی نژاد قایق را رد کرد
[ترجمه گوگل]طوفان ناگهانی نژاد قایق را رد کرد
2. Training for the University boat race must be one of the most backbreaking, brain blowing experiences in sport.
[ترجمه ترگمان]آموزش برای مسابقه قایق دانشگاه باید یکی از سخت ترین و خطرناک ترین تجربه در ورزش باشد
[ترجمه گوگل]آموزش برای مسابقات قایقرانی دانشگاه باید یکی از پربازدیدترین تجربه های مغز در ورزش باشد
[ترجمه گوگل]آموزش برای مسابقات قایقرانی دانشگاه باید یکی از پربازدیدترین تجربه های مغز در ورزش باشد
3. Wilson grew up in rowing, rather than the Boat Race, having been born at Henley.
[ترجمه ترگمان]ویل سن با پارو زدن بیشتر از مسابقه قایقرانی که در هنلی متولد شده بود رشد کرده بود
[ترجمه گوگل]ویلسون در حال قایقرانی بود، نه نژاد قایق، که در Henley متولد شده بود
[ترجمه گوگل]ویلسون در حال قایقرانی بود، نه نژاد قایق، که در Henley متولد شده بود
4. The National and the Boat Race draw heavily on tradition.
[ترجمه ترگمان]مسابقه ملی و قایق به شدت براساس سنت است
[ترجمه گوگل]نژاد ملی و قایق به شدت بر سنت متمرکز شده است
[ترجمه گوگل]نژاد ملی و قایق به شدت بر سنت متمرکز شده است
5. She joined the Boat Race squad last January and quickly took over the Blue boat.
[ترجمه ترگمان]او در ژانویه گذشته به تیم مسابقه قایقرانی پیوست و به سرعت قایق آبی را گرفت
[ترجمه گوگل]او در ماه ژانویه گذشته به گروه قایق قایق پیوست و به سرعت قایق آبی را گرفت
[ترجمه گوگل]او در ماه ژانویه گذشته به گروه قایق قایق پیوست و به سرعت قایق آبی را گرفت
6. Yesterday he was rowing with the boat race squad on this stretch of Thames at Wallingford when he complained he felt unwell.
[ترجمه ترگمان]دیروز قبل از Wallingford از the رود بر روی رودخانه تیمز پارو می زد که از آن موقع که شکایت می کرد احساس کسالت می کرد
[ترجمه گوگل]دیروز، وقتی که شکایت کرد، احساس ناخوشی کرد، با قهرمانی نژاد قایقرانی در این قسمت از شهر تامز در والینگفورد قهوه خورد
[ترجمه گوگل]دیروز، وقتی که شکایت کرد، احساس ناخوشی کرد، با قهرمانی نژاد قایقرانی در این قسمت از شهر تامز در والینگفورد قهوه خورد
7. Simon rowed a boat race and got first place.
[ترجمه ترگمان](سیمون)با قایق به قایق رفت و در جایگاه اول قرار گرفت
[ترجمه گوگل]سیمون مسابقه قایقرانی را راند و جای اول را گرفت
[ترجمه گوگل]سیمون مسابقه قایقرانی را راند و جای اول را گرفت
8. We were winning the boat race until our boat went aground ( on an sand bank ).
[ترجمه ترگمان]ما داشتیم مسابقه قایق رو برنده می شدیم تا اینکه قایق ما به گل نشست
[ترجمه گوگل]ما قایق قایق را تا زمانی که قایق ما در محدوده (در یک بنای شن و ماسه) رفت، برنده شد
[ترجمه گوگل]ما قایق قایق را تا زمانی که قایق ما در محدوده (در یک بنای شن و ماسه) رفت، برنده شد
9. No doubt, more people enjoyed Dragon Boat Race in 200
[ترجمه ترگمان]بدون شک، تعداد بیشتری از مردم از مسابقه قایق اژدها در ۲۰۰ نفر لذت بردند
[ترجمه گوگل]بدون تردید بیشتر مردم در 200 مسابقه اژدهای قایق لذت می برند
[ترجمه گوگل]بدون تردید بیشتر مردم در 200 مسابقه اژدهای قایق لذت می برند
10. His bet on the boat race was $ 50.
[ترجمه ترگمان] شرط اون روی مسابقه قایق ۵۰ دلار بود
[ترجمه گوگل]شرط او در مسابقه قایق 50 دلار بود
[ترجمه گوگل]شرط او در مسابقه قایق 50 دلار بود
11. They were winning the boat race until their boat ran aground on a sandbank.
[ترجمه ترگمان]آن ها داشتند مسابقه کشتی را فتح می کردند تا اینکه کشتی در ساحل شنی به زمین افتاد
[ترجمه گوگل]آنها قهرمان قایق بودند تا زمانی که قایق خود را در یک باند شن و ماسه بیدار کنند
[ترجمه گوگل]آنها قهرمان قایق بودند تا زمانی که قایق خود را در یک باند شن و ماسه بیدار کنند
12. A folk proverb: " Dragon Boat Race Mandarin orange antelope. "
[ترجمه ترگمان]یک ضرب المثل معروف: \" شکار قایق اژدها: بز کوهی نارنجی سنتی \"
[ترجمه گوگل]یک ضرب المثلی 'نژاد قایق اژدها نژاد ماندارین نارنجی نارنجی '
[ترجمه گوگل]یک ضرب المثلی 'نژاد قایق اژدها نژاد ماندارین نارنجی نارنجی '
13. The eight men kept together throughout the boat race as though they were one.
[ترجمه ترگمان]هشت نفر با هم در حین مسابقه قایقرانی می کردند، انگار که یکی از آن ها بودند
[ترجمه گوگل]هشت مرد در سراسر مسابقه قایق با هم به عنوان یکسان نگه داشته شدند
[ترجمه گوگل]هشت مرد در سراسر مسابقه قایق با هم به عنوان یکسان نگه داشته شدند
14. The boat race a dead heat, and the first prize was divided in two.
[ترجمه ترگمان]قایق گرما تلف کرد و جایزه اول به دو قسمت تقسیم شد
[ترجمه گوگل]قایق یک حرارت مرده را رقم زد و جایزه اول به دو قسمت تقسیم شد
[ترجمه گوگل]قایق یک حرارت مرده را رقم زد و جایزه اول به دو قسمت تقسیم شد
15. I watched a dragon boat race at my hometown a child of nature.
[ترجمه ترگمان]من یه مسابقه قایق اژدها تو زادگاه خودم دیدم یه بچه از طبیعت
[ترجمه گوگل]من یک قایق قایق اژدها را در شهر من یک کودک طبیعت تماشا کردم
[ترجمه گوگل]من یک قایق قایق اژدها را در شهر من یک کودک طبیعت تماشا کردم
کلمات دیگر: