کلمه جو
صفحه اصلی

bok choy


باک چوی (نوعی کلم برگ چینی)

انگلیسی به فارسی

باک چوی (نوعی کلم برگ چینی)


بوک چوی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a cabbagelike Asian plant, related to mustard, with crisp green leaves on white stalks.

(2) تعریف: the leaves of this plant, used in salads or as a cooked vegetable.

• cabbage with thickly-veined leaves and a mild taste, chinese cabbage

جملات نمونه

1. It was quite a distance for a bok choy farmer to have covered in less than ten years.
[ترجمه ترگمان]برای یک کشاورز bok که در عرض کم تر از ده سال پوشیده شده بود فاصله زیادی داشت
[ترجمه گوگل]این فاصله ای بود که یک کشاورز بوکی کووی در کمتر از ده سال تحت پوشش قرار گرفت

2. Add mushrooms and bok choy and simmer few more minutes.
[ترجمه ترگمان]قارچ ها و bok را اضافه کنید و چند دقیقه دیگر آرام بگیرید
[ترجمه گوگل]قارچ ها را اضافه کنید و بووی کویو را اضافه کنید و چند دقیقه دیگر بجوشانید

3. Add mushrooms and bok choy to broth. Blend together cornstarch and water.
[ترجمه ترگمان]قارچ و bok choy را به آبگوشت اضافه کنید مخلوط کردن نشاسته و آب را به هم مخلوط کنید
[ترجمه گوگل]قارچ ها را اضافه کنید و کیک بوک را به آن بریزید مخلوط ذرت و آب

4. Add mushrooms and bok choy to broth.
[ترجمه ترگمان]قارچ و bok choy را به آبگوشت اضافه کنید
[ترجمه گوگل]قارچ ها را اضافه کنید و کیک بوک را به آن بریزید

5. Marriage interview just means buy bok choy (a kind of white Chinese cabbage) by wearing the colorful glass, everything is either green or blue.
[ترجمه ترگمان]مصاحبه ازدواج فقط به معنی خرید bok choy (نوعی کلم سفید چینی)با پوشیدن شیشه رنگی است، همه چیز سبز یا آبی است
[ترجمه گوگل]مصاحبه ازدواج فقط با استفاده از شیشه های رنگارنگ بوک چوی (نوعی کلم سفید سفید چینی) است، همه چیز سبز یا آبی است

6. Celery Bok Choy Rhubarb and more look just like bones.
[ترجمه ترگمان]کرفس نیز مانند استخوان است و بیشتر شبیه به استخوان است
[ترجمه گوگل]Celery Bok Choy Rhubarb و بیشتر به نظر می رسد مانند استخوان

7. Rinse dried bok choy, fresh bok choy, duck gizzards and red dates. Rinse the almonds and soak them in water.
[ترجمه ترگمان]Rinse خشک شده، choy choy، bok choy، gizzards duck و تاریخ های قرمز بادام را روشن کنید و آن ها را در آب بخیسانید
[ترجمه گوگل]شوی کیک فلفل قرمز، کیک فلفل تازه، گیزرز اردک و تاریخ قرمز را بشویید بادام را بشویید و آنها را در آب فرو کنید

8. Go for other cruciferous choices like cabbage, bok choy, shredded broccoli slaw, cabbage, cauliflower, or Brussels sprouts.
[ترجمه ترگمان]برای انتخاب های دیگر مثل کلم، کلم choy، کلم بروکلی، کلم بروکلی، کلم، گل کلم و یا کلم بروکسل استفاده کنید
[ترجمه گوگل]بروید برای انتخاب های دیگر کولی مانند کلم، کیک بوک، کلم بروکلی شکسته، کلم، گل کلم، یا شاخسار بروکسل بروید

9. Spinach,kale, bok choy and romaine are great sources of nutrients helpful for bones, heart and eyes.
[ترجمه ترگمان]کلم، کلم پیچ، bok choy و romaine منابع زیادی از مواد غذایی مفید برای استخوان ها، قلب و چشم ها هستند
[ترجمه گوگل]اسفناج، کلم بروکلی، بوخ کوی و رومیان منبع خوبی از مواد مغذی مفید برای استخوان ها، قلب و چشم هستند

10. Celery, Bok Choy, Rhubarb and many more look just like bones.
[ترجمه ترگمان]کرفس، Bok Choy، Rhubarb و بسیاری دیگر شبیه استخوان ها هستند
[ترجمه گوگل]کرفس، بوک چوی، رباب، و بسیاری دیگر، درست مثل استخوان ها هستند

11. You try carrots or spinach or bok choy until you find something you like.
[ترجمه ترگمان]شما هویج یا اسفناج و یا bok choy را امتحان می کنید تا زمانی که چیزی را که دوست دارید پیدا کنید
[ترجمه گوگل]تا زمانی که چیزی را که دوست داری پیدا کنی، هویج یا اسفناج یا کیک بوک را امتحان کن

12. Heat some oil, stir - fry bok choy and ginger.
[ترجمه ترگمان]روغن داغ، روغن داغ، زنجبیل و زنجبیل
[ترجمه گوگل]بعضی از روغن ها را گرم کنید، هم بزنید و هم زنجبیل را بپزید

13. Along with native foods like 2lemon grass and 2capers, he raises 2bok choy, tomatoes and corn.
[ترجمه ترگمان]او همراه با غذاهای بومی مانند دو چمن لیمو و ۲ جست وخیز، ۲ bok choy، گوجه فرنگی و ذرت را افزایش می دهد
[ترجمه گوگل]همراه با غذاهای مادری مانند چمن 2lemon و 2 بازیکن، او 2 بوک کوی، گوجه فرنگی و ذرت را افزایش می دهد

14. I bought some different vegetables to try: bok choy, cucumber, parsley.
[ترجمه ترگمان]سبزیجات دیگری خریدم تا امتحان کنم: bok choy، خیار، جعفری
[ترجمه گوگل]سبزیجات مختلفی را بخرید تا شبیه بوک، خیار، جعفری را امتحان کنید


کلمات دیگر: