کلمه جو
صفحه اصلی

bobber


هر چیزی که (مثل چوب پنبه روی آب) ورجه وورجه می کند، آدم یا چیزی که بالا و پایین می جهد، علی ورجه، چوب پنبه (یا چیز مشابه) که قلاب ماهیگیری را شناور نگه می دارد، کسی یا چیزی که متصل بالا وپایین رود یا داخل وخارجشود

انگلیسی به فارسی

کسی یا چیزی که متصل بالا و پایین رود یا داخل و خارج شود


باباب


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a bouyant object that can be attached to a fishing line, which alerts one to the presence of a fish at the bait.
مشابه: bob

• something that moves up and down, something that nods; fishing lure

جملات نمونه

1. There's nobody named Bob Hope here.
[ترجمه ترگمان]هیچ کس به اسم باب هوپ نیست
[ترجمه گوگل]هیچ کس به نام باب امید اینجا نیست

2. The boat bobbed gently up and down on the water.
[ترجمه ترگمان]قایق به آرامی بالا و پایین می رفت
[ترجمه گوگل]قایق به آرامی بر روی آب آب بریزید

3. He bobbed a greeting without looking up from his work.
[ترجمه ترگمان]او بدون اینکه سرش را بلند کند سلام و احوال پرسی کرد
[ترجمه گوگل]او بدون خوشحالی از کارش خوش گذشت

4. The opening speech was by Bob Alan representing Amnesty International.
[ترجمه ترگمان]سخنرانی آغازین باب آلن نماینده سازمان عفو بین الملل بود
[ترجمه گوگل]سخنرانی افتتاح شده توسط باب آلن نماینده سازمان عفو ​​بین الملل بود

5. A little bird was bobbing its head up and down.
[ترجمه ترگمان]یک پرنده کوچک سرش را بالا و پایین می برد
[ترجمه گوگل]یک پرنده کوچک سرش را بالا و پایین کرد

6. Bob is playing the piano again, banging out the latest popular tunes.
[ترجمه ترگمان]باب دوباره پیانو می زند و آخرین آهنگ های محبوب را به هم می زند
[ترجمه گوگل]باب دوباره پیانو را بازی می کند، آخرین آهنگ های محبوب را از بین می برد

7. Bob has always had a crush on Lucy.
[ترجمه ترگمان]باب همیشه عاشق لوسی بوده
[ترجمه گوگل]باب همواره در مورد لوسی مشغول به کار بوده است

8. Let me introduce Bob, one of the club's stalwart.
[ترجمه ترگمان]اجازه بدهید باب را معرفی کنم، یکی از اعضای باشگاه
[ترجمه گوگل]اجازه بدهید باب را که یکی از دغدغه های باشگاه است معرفی کنم

9. You're the same old Bob, aren't you?
[ترجمه ترگمان]تو همون باب قبلی هستی، مگه نه؟
[ترجمه گوگل]شما همان باب قدیمی هستید، آیا شما نیستید؟

10. Bob Wilson is a Southerner, from Texas.
[ترجمه ترگمان]باب ویلسون اهل تگزاس است
[ترجمه گوگل]باب ویلسون جنوبی، از تگزاس است

11. In the harbour, the boats bobbed gently up and down on the water.
[ترجمه ترگمان]در بندر قایق ها به آرامی بالا و پایین می رفتند
[ترجمه گوگل]در بندر، قایق ها به آرامی به بالا و پایین بر روی آب bobbed

12. Bob Ewell spat contemptuously right in the lawyer's face.
[ترجمه ترگمان]باب Ewell با تحقیر به صورت وکیل تف کرد
[ترجمه گوگل]باب Ewell sponeless prepostavously حق در صورت وکیل است

13. The cork on a fishing line bobbed up and down on the water.
[ترجمه ترگمان]چوب پنبه روی خط ماهیگیری که از آب بیرون زده بود بالا و پایین می رفت
[ترجمه گوگل]چوب پنبه در یک خط ماهیگیری در آب به پایین و پایین می افتد

14. All the students fell about, when Bob came in wearing his strange funny clothes.
[ترجمه ترگمان]وقتی باب لباس های عجیب و غریب خود را پوشیده بود، همه دانش اموزان در اطرافشان بودند
[ترجمه گوگل]همه دانشجویان در مورد آن، زمانی که باب لباس پوشیدن لباس های عجیب و غریب خود را در آورد

15. She dived in and bobbed up a few seconds later in the middle of the pool.
[ترجمه ترگمان]او به داخل آب شیرجه زد و چند ثانیه بعد در وسط استخر آب تکان داد
[ترجمه گوگل]او چندین ثانیه بعد در وسط استخر غرق شد


کلمات دیگر: