به اندازه ی یک قایق پر (بار یا مسافر)، ظرفیت قایق، محموله ی قایق، محمولهی قایق a full boatload of passengers یک قایق پر از مسافر
boatload
به اندازه ی یک قایق پر (بار یا مسافر)، ظرفیت قایق، محموله ی قایق، محمولهی قایق a full boatload of passengers یک قایق پر از مسافر
انگلیسی به فارسی
به اندازهی یک قایق پر (بار یا مسافر)، ظرفیت قایق، محمولهی قایق
boatload
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: the load of passengers or cargo that a boat can or does carry.
• مشابه: load
• مشابه: load
• cargo transported by a ship; amount of cargo that a ship can carry
جملات نمونه
1. a boatload of tourists
یک کشتی پر از توریست
2. a full boatload of passengers
یک قایق پر از مسافر
3. They made boatloads of money from that project.
[ترجمه ترگمان]آن ها پول زیادی از این پروژه به دست آوردند
[ترجمه گوگل]آنها از این پروژه قایقرانی را ساختند
[ترجمه گوگل]آنها از این پروژه قایقرانی را ساختند
4. Thereafter he was allowed only six boatloads of brushwood a year, to be taken out under view of the bailiff.
[ترجمه ترگمان]از آن پس فقط شش تن بوته بوته در سال به او داده شد تا در نظر مباشر رسیدگی شود
[ترجمه گوگل]پس از آن او تنها 6 بار قایقرانی از برشوود در سال مجاز شد، که تحت نظر وکیل مدافع است
[ترجمه گوگل]پس از آن او تنها 6 بار قایقرانی از برشوود در سال مجاز شد، که تحت نظر وکیل مدافع است
5. But there were also a boatload of questions about his defense, maturity and ability to get along in the clubhouse.
[ترجمه ترگمان]اما سوالات زیادی در مورد دفاع، بلوغ و توانایی برای رسیدن به باشگاه ورزشی وجود داشت
[ترجمه گوگل]اما همچنین سوالاتی در مورد دفاع، بلوغ و توانایی در محل باشگاه وجود داشت
[ترجمه گوگل]اما همچنین سوالاتی در مورد دفاع، بلوغ و توانایی در محل باشگاه وجود داشت
6. While he came up with a boatload of designs, the final product is simple because cost and manufacturability are of paramount importance.
[ترجمه ترگمان]در حالی که او با a از طرح ها مواجه شد، محصول نهایی ساده است زیرا هزینه و manufacturability از اهمیت بالایی برخوردار هستند
[ترجمه گوگل]در حالی که او با یک قایقرانی از طرح ها آمد، محصول نهایی ساده است زیرا هزینه و قابلیت تولید از اهمیت زیادی برخوردار است
[ترجمه گوگل]در حالی که او با یک قایقرانی از طرح ها آمد، محصول نهایی ساده است زیرا هزینه و قابلیت تولید از اهمیت زیادی برخوردار است
7. Small wonder Yahoo investors lost a boatload of money Wednesday as shares crashed 12 %.
[ترجمه ترگمان]سرمایه گذاران کوچک تعجب آوری روز چهارشنبه یک boatload پول را از دست دادند که سهام به میزان ۱۲ درصد سقوط کرد
[ترجمه گوگل]سرمایه گذاران یاهو روز چهارشنبه سهام قایق را از دست دادند، به طوری که سهام 12 درصد سقوط کرد
[ترجمه گوگل]سرمایه گذاران یاهو روز چهارشنبه سهام قایق را از دست دادند، به طوری که سهام 12 درصد سقوط کرد
8. He imported wine by the boatload.
[ترجمه ترگمان]او شراب را از the وارد کرد
[ترجمه گوگل]او شراب را با قایقرانی وارد کرد
[ترجمه گوگل]او شراب را با قایقرانی وارد کرد
9. Pandya says another boatload of migrants will leave Benghazi for Misrata next week.
[ترجمه ترگمان]Pandya می گوید که هفته آینده boatload نفر از مهاجران بنغازی را برای مصراته ترک خواهند کرد
[ترجمه گوگل]پاندای می گوید یکی دیگر از مهاجران بنگوشی هفته آینده برای مصراته را ترک خواهد کرد
[ترجمه گوگل]پاندای می گوید یکی دیگر از مهاجران بنگوشی هفته آینده برای مصراته را ترک خواهد کرد
10. Let’s say you are spending a boatload on hardware to ramp up your web service’s capacity. And it is bringing your cash flow down.
[ترجمه ترگمان]بیایید بگوییم که شما برای افزایش ظرفیت خدمات وب خود را بر روی سخت افزار سپری می کنید و این جریان نقدینگی شما را پایین می آورد
[ترجمه گوگل]بگذارید بگوییم شما یک هارد اکسترنال برای صرفه جویی در ظرفیت سرویس وب خود را صرف می کنید و این باعث می شود که پول نقد شما پایین بیاید
[ترجمه گوگل]بگذارید بگوییم شما یک هارد اکسترنال برای صرفه جویی در ظرفیت سرویس وب خود را صرف می کنید و این باعث می شود که پول نقد شما پایین بیاید
11. If we don’t think twice about carrying a boatload of debt in our personal lives, we will elect people who don’t mind carrying debt into the public sector.
[ترجمه ترگمان]اگر ما دو بار در مورد حمل بار بدهی در زندگی شخصی مان فکر نکنیم، افرادی را انتخاب خواهیم کرد که اهمیتی به حمل بدهی به بخش دولتی نمی دهند
[ترجمه گوگل]اگر ما دو بار در مورد حمل یک قایق بدهی در زندگی شخصی مان فکر نکنیم، افرادی را انتخاب خواهیم کرد که از بدهی به بخش دولتی محروم نیستند
[ترجمه گوگل]اگر ما دو بار در مورد حمل یک قایق بدهی در زندگی شخصی مان فکر نکنیم، افرادی را انتخاب خواهیم کرد که از بدهی به بخش دولتی محروم نیستند
12. We'd also lead the world in the development of these new wireless technologies and create a boatload of jobs in the process.
[ترجمه ترگمان]ما همچنین جهان را در توسعه این فن آوری های بی سیم جدید هدایت کرده و a شغل در این فرآیند ایجاد می کنیم
[ترجمه گوگل]ما همچنین می توانیم جهان را در توسعه این فن آوری های بی سیم جدید هدایت کنیم و در این فرایند یک شغل شغل ایجاد کنیم
[ترجمه گوگل]ما همچنین می توانیم جهان را در توسعه این فن آوری های بی سیم جدید هدایت کنیم و در این فرایند یک شغل شغل ایجاد کنیم
13. And, the idea of a space ark carrying a boatload of colonists here is a quaint 16th-century notion.
[ترجمه ترگمان]و ایده یک کشتی فضایی که a از colonists را حمل می کند، یک تصور قرن ۱۶ عجیب و غریب است
[ترجمه گوگل]و ایده یک کابوس فضایی که یک بار قایقرانی از استعمارگران را حمل می کند، یک مفهوم قرن شانزدهم است
[ترجمه گوگل]و ایده یک کابوس فضایی که یک بار قایقرانی از استعمارگران را حمل می کند، یک مفهوم قرن شانزدهم است
14. In the past year, the site has been bleeding users by the boatload.
[ترجمه ترگمان]در سال گذشته، این سایت توسط the از کاربران خون گرفته شده است
[ترجمه گوگل]در سال گذشته، سایت توسط کاربران شناخته شده است
[ترجمه گوگل]در سال گذشته، سایت توسط کاربران شناخته شده است
a full boatload of passengers
یک قایق پر از مسافر
کلمات دیگر: