کلمه جو
صفحه اصلی

distributively


بطورفردی، ازراه بخش یاتوزیع

انگلیسی به فارسی

از نظر توزیع


جداگانه، به طور مجزا


توزیع کننده


انگلیسی به انگلیسی

• in a distributive way

جملات نمونه

1. Discursive practices designed to police the boundaries between distributively neutral, good law and redistributive, bad law complement these basic methods.
[ترجمه ترگمان]روش های discursive طراحی شده برای پلیس مرزه ای بین distributively خنثی، قانون خوب و توزیع مجدد، قانون بد، این روش های اساسی را تکمیل می کند
[ترجمه گوگل]شیوه های دیسکاوری که برای ترسیم مرزهای بین توزیع خنثی، قانون خوب و توزیع مجدد، قانون بد برای تکمیل این روش های اساسی است

2. The groundwater models are distributively invocated with this editor. The result shows that this editor is effective and easily operable.
[ترجمه ترگمان]مدل های آب زیرزمینی distributively invocated با این ویرایشگر هستند نتیجه این است که این ویرایشگر موثر بوده و براحتی قابل استفاده است
[ترجمه گوگل]مدل های آب زیرزمینی با استفاده از این ویرایشگر توزیع می شوند نتیجه نشان می دهد که این ویرایشگر موثر و راحت قابل استفاده است

3. Taken distributively, their rights are imperceptible.
[ترجمه ترگمان] در حال بردن \"distributively\"، حقوق اونها imperceptible
[ترجمه گوگل]حقوق توزیع کننده در نظر گرفته شده است، حقوق آنها غیر قابل تشخیص است

4. Marine vertebrates have their weight supported distributively by the water.
[ترجمه ترگمان]مهره داران دریایی وزن خود را دارند که توسط آب مورد حمایت قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]مهره داران دریایی وزن خود را از طریق آب توزیع می کنند

5. The Avifauna of Guizhou is an academic works that completely and systematically introduces the bird resources in Guizhou, which records 417 species and 51 subspecies distributively in Guizhou.
[ترجمه ترگمان]The of یک رشته دانشگاهی است که به طور کامل منابع پرنده ای را در Guizhou معرفی می کند که ۴۱۷ گونه و ۵۱ زیر گونه فرعی در Guizhou است
[ترجمه گوگل]Avifauna از Guizhou آثار علمی است که به طور کامل و سیستماتیک منابع پرنده را در Guizhou معرفی می کند که 417 گونه و 51 گونه زیر را در Guizhou ثبت می کند

6. In recent years, the developments of internet technologies provide the possibility that medical images can be shared and stored distributively.
[ترجمه ترگمان]در سال های اخیر، پیشرفته ای تکنولوژی اینترنت این امکان را فراهم می آورد که تصاویر پزشکی بتوانند به اشتراک گذاشته شوند و distributively ذخیره شوند
[ترجمه گوگل]در سال های اخیر، پیشرفت های فناوری های اینترنتی امکان این را می دهد که تصاویر پزشکی را به اشتراک بگذارند و ذخیره شوند

7. As an application, it is proved that a continuous map of an interval is chaotic iff it is distributively chaotic in a sequence.
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک کاربرد، ثابت شده است که یک نقشه پیوسته از یک بازه زمانی بی نظم است
[ترجمه گوگل]به عنوان یک برنامه، ثابت شده است که یک نقشه مداوم از یک فاصله، هرج و مرج است که در توالی توزیع شده است هرج و مرج

8. Under the control and organization of suppervisor, other working station will divide the cluster analysis to nought and process it distributively, and the daily work can't be affected.
[ترجمه ترگمان]تحت کنترل و سازمان suppervisor، ایستگاه کار دیگر تحلیل خوشه ای را به nought تقسیم می کند و آن را distributively می کند، و کار روزانه نمی تواند تحت تاثیر قرار گیرد
[ترجمه گوگل]تحت کنترل و سازمان سوپرویزیس، دیگر ایستگاه کار تجزیه خوشه را به تقسیم کردن و تجزیه و تحلیل آن توزیع کننده تقسیم می کند و کار روزانه نمی تواند تحت تأثیر قرار گیرد


کلمات دیگر: