کلمه جو
صفحه اصلی

red handed


دست بخون الوده، درحین ارتکاب جنایت دست، بخون الوده، دست درخون هنگام ارتکاب جنایت

انگلیسی به انگلیسی

صفت و ( adjective, adverb )
مشتقات: red-handedly (adv.)
• : تعریف: in the act or process of doing something wrong or illegal.

- We caught him red-handed stealing the car.
[ترجمه Xahra_panther] در حین دزدی ماشین دستگیرش کردیم.
[ترجمه ترگمان] ما دستگیرش کردیم و ماشین رو دزدیده
[ترجمه گوگل] ما او را سرقت کردیم و ماشین را سرقت کردیم

• in the act, at the very moment the act was being committed
if you catch someone red-handed, you catch them while they are in the act of doing something wrong.

پیشنهاد کاربران

در حین دزدی دستیگر کردن

مچ کسی را گرفتن🤫


کلمات دیگر: