کلمه جو
صفحه اصلی

textile mill

انگلیسی به انگلیسی

• factory for producing fabrics

جملات نمونه

1. He haunted textile mills, and learned all he could.
[ترجمه ترگمان]کارخانه های نساجی را تسخیر کرد و همه آنچه را که می توانست فرا گرفت
[ترجمه گوگل]او کارخانه های نساجی را خالی از سکنه کرد و تمام توانایی هایش را یاد گرفت

2. The city has textile mills and fruit and salmon canneries.
[ترجمه ترگمان]این شهر دارای کارخانه های نساجی و میوه و ماهی سالمون می باشد
[ترجمه گوگل]این شهر دارای کارخانه های نساجی و کنسرو میوه و ماهی قزل آلا است

3. A textile mill developed natural fibres for special bedding to promote Kim's longevity.
[ترجمه ترگمان]یک کارخانه نساجی الیاف طبیعی برای بس تر ویژه ای برای ارتقا طول عمر کیم ایجاد کرده است
[ترجمه گوگل]یک کارخانه نساجی برای ساختن لبه های مخصوص برای افزایش طول عمر کیم، از الیاف طبیعی ساخته شده است

4. From the 1760s to the 1830s, steam engines, textile mills, and the Enlightenment produced the Industrial Revolution.
[ترجمه ترگمان]از ۱۷۶۰ به دهه ۱۸۳۰، موتورهای بخار، کارخانجات نساجی، و عصر روشن گری انقلاب صنعتی را به وجود آوردند
[ترجمه گوگل]از دهه 1760 تا 1830، موتور بخار، کارخانه های تولید نساجی، و روشنگری انقلاب صنعتی را تولید کرد

5. There, 50 or so textile mills produce what is widely acknowledged to be the finest wool cloth in the world.
[ترجمه ترگمان]در آنجا، ۵۰ تا از این کارخانجات نساجی، چیزی را تولید می کنند که به طور گسترده به عنوان بهترین پارچه پشمی در جهان شناخته می شود
[ترجمه گوگل]در آنجا، 50 یا بیشتر کارخانه تولید پارچه، چیزی است که به طور گسترده ای تصدیق می شود که بهترین پارچه پشم در جهان است

6. It's a growing town - because of the textile mills -but not growing in virtue, that I can tell you.
[ترجمه ترگمان]این شهر رو به رشد است - به دلیل کارخانه های نساجی - اما به لحاظ فضیلت رشد نمی کند، که بتوانم به شما بگویم
[ترجمه گوگل]این یک شهر رو به رشد است - به دلیل کارخانه های نساجی - اما در فضایی رشد نمی کند، که می توانم به شما بگویم

7. She survived by working in a textile mill and receiving supplementary welfare.
[ترجمه ترگمان]او با کار در یک کارخانه نساجی و دریافت رفاه تکمیلی جان سالم به در برد
[ترجمه گوگل]او با کار در یک کارخانه نساجی و دریافت رفاه تکمیلی جان سالم به در برد

8. She works in a textile mill.
[ترجمه ترگمان]او در یک کارخانه نساجی کار می کند
[ترجمه گوگل]او در یک کارخانه تولید پارچه کار می کند

9. The textile mill have over 800 workers and staffs, eighty percent of whom are women.
[ترجمه ترگمان]کارخانه نساجی بیش از ۸۰۰ کارگر و کارمند دارد که هشتاد درصد آن ها زن هستند
[ترجمه گوگل]کارخانه نساجی دارای بیش از 800 کارگر و کارمند است که هشتاد درصد آنها زنان هستند

10. There is a textile mill near our university.
[ترجمه ترگمان]یک کارخانه نساجی در نزدیکی دانشگاه ما وجود دارد
[ترجمه گوگل]یک کارخانه نساجی در نزدیکی دانشگاه وجود دارد

11. Across the street was a textile mill.
[ترجمه ترگمان]در آن سوی خیابان، یک کارخانه نخ ریسی بود
[ترجمه گوگل]در سراسر خیابان یک کارخانه نساجی بود

12. That building that used to be a textile mill has been converted into a school.
[ترجمه ترگمان]آن ساختمان که سابقا یک کارخانه نساجی محسوب می شد به مدرسه تبدیل شده بود
[ترجمه گوگل]این ساختمان که قبلا یک کارخانه نساجی بود به مدرسه تبدیل شد

13. The changeover from the domestic system of manufacture to that of the textile mill was completed during the next generation.
[ترجمه ترگمان]تغییر سیستم داخلی تولید به کارخانه نساجی در طول نسل بعدی تکمیل شد
[ترجمه گوگل]تغییر در سیستم داخلی تولید به تولید کننده نساجی در طول نسل بعدی تکمیل شد

14. Here we illustrated numerous dramatic conversions of warehouses and textile mills whose open-plan layouts made them adaptable for virtually any purpose.
[ترجمه ترگمان]در اینجا تبدیل دراماتیک زیادی از انبارهای نساجی و نساجی را نشان دادیم که طرح طرح های باز آن ها آن ها را برای هر هدفی مناسب می ساخت
[ترجمه گوگل]در اینجا ما نشان می دهد تبدیل های چشمگیر متعدد از انبارها و کارخانه های نساجی که طرح های باز طرح آنها را سازگار برای تقریبا هر هدف

پیشنهاد کاربران

کارخانه نساجی


کلمات دیگر: