با نامردی، نامردانه، ناجوانمردانه، بزدل، زن صفت، زنانه
unmanly
با نامردی، نامردانه، ناجوانمردانه، بزدل، زن صفت، زنانه
انگلیسی به فارسی
با نامردی، نامردانه، ناجوانمردانه
بزدل
(مرد) زن وار، زن صفت، زنانه
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
حالات: unmanlier, unmanliest
مشتقات: unmanliness (n.)
حالات: unmanlier, unmanliest
مشتقات: unmanliness (n.)
• : تعریف: lacking in characteristics considered to be masculine, such as strength, bravery, or courage.
• متضاد: manly, virile
• مشابه: effeminate
• متضاد: manly, virile
• مشابه: effeminate
• effeminate, womanly, weak, timid
unmanly behaviour is thought to be not suitable for a man.
unmanly behaviour is thought to be not suitable for a man.
جملات نمونه
1. It was once thought unmanly not to drink and smoke.
[ترجمه ترگمان]یک بار به این فکر افتاده بود که نه برای نوشیدن و سیگار کشیدن
[ترجمه گوگل]یک بار به نظر غیرمنطقی نوشیدنی و سیگار نکشید
[ترجمه گوگل]یک بار به نظر غیرمنطقی نوشیدنی و سیگار نکشید
2. They make remarks about an unmanly attitude, and they pretend to look for yellow streaks.
[ترجمه ترگمان]آن ها درباره یک طرز فکر مردانه حرف می زنند، و وانمود می کنند که به دنبال رگه های زرد هستند
[ترجمه گوگل]آنها اظهار نظر در مورد نگرش غیرمنطقی می کنند و وانمود می کنند که دنبال رشته های زرد هستند
[ترجمه گوگل]آنها اظهار نظر در مورد نگرش غیرمنطقی می کنند و وانمود می کنند که دنبال رشته های زرد هستند
3. Former prime minister Kevin Rudd is unmanly and like a snake for leaking a damaging story about his successor Julia Gillard, a former Labor leader says.
[ترجمه ترگمان]به گفته یکی از رهبران سابق نیروی کار، کوین رود، نخست وزیر سابق، مردانه و شبیه به یک مار است که داستان مخربی را در مورد جانشین خود جولیا گیلارد به نمایش گذاشته است
[ترجمه گوگل]کوین رود، نخست وزیر سابق، به طور غیرمنتظره و مانند یک مار برای نابودی یک داستان مخرب در مورد جانشین جولیا گیلارد، یک رهبر سابق کار می گوید
[ترجمه گوگل]کوین رود، نخست وزیر سابق، به طور غیرمنتظره و مانند یک مار برای نابودی یک داستان مخرب در مورد جانشین جولیا گیلارد، یک رهبر سابق کار می گوید
4. It is unmanly to attack a woman so!
[ترجمه ترگمان]این یک جور مردانه است که به یک زن حمله کند!
[ترجمه گوگل]این غیرممکن است که به یک زن حمله کند!
[ترجمه گوگل]این غیرممکن است که به یک زن حمله کند!
5. Some men think it unmanly to be domesticated; others find gratification in it.
[ترجمه ترگمان]برخی از مردان فکر می کنند که این مردانه نیست که اهلی شود؛ دیگران خشنودی را در آن پیدا می کنند
[ترجمه گوگل]بعضی از مردان فکر می کنند که به طور غیرمنتظره اهلی می شوند؛ دیگران از آن لذت می برند
[ترجمه گوگل]بعضی از مردان فکر می کنند که به طور غیرمنتظره اهلی می شوند؛ دیگران از آن لذت می برند
6. Your partner can feel the loss as acutely as you, but may feel that it is unmanly to cry.
[ترجمه ترگمان]شریک زندگی شما می تواند به شدت شما را از دست بدهد، اما ممکن است احساس کند که گریه می کند
[ترجمه گوگل]شریک زندگی خود می تواند از دست دادن به عنوان شدید به عنوان شما احساس، اما ممکن است احساس کنید که آن را غیر مسلح به گریه
[ترجمه گوگل]شریک زندگی خود می تواند از دست دادن به عنوان شدید به عنوان شما احساس، اما ممکن است احساس کنید که آن را غیر مسلح به گریه
7. He was on the verge of tears and did not wish to appear unmanly.
[ترجمه ترگمان]نزدیک بود اشک بریزد و مایل نبود که یک unmanly به نظر برسد
[ترجمه گوگل]او در آستانه اشک بود و نمی خواست به طور غیرمستقیم ظاهر شود
[ترجمه گوگل]او در آستانه اشک بود و نمی خواست به طور غیرمستقیم ظاهر شود
8. I do not enjoy pulling rank, but I do not tolerate unmanly gossip and back-biting.
[ترجمه ترگمان]من از این کار لذت نمی برم، اما من این شایعات غیر مردانه را تحمل نمی کنم و به گاز زدن ادامه می دهم
[ترجمه گوگل]من لذت بردن از رتبه گرفتن نیست، اما من شایعه بی عاطفه و برگشت مجدد را تحمل نمی کند
[ترجمه گوگل]من لذت بردن از رتبه گرفتن نیست، اما من شایعه بی عاطفه و برگشت مجدد را تحمل نمی کند
9. Johnson's mother stressed intellectual and artistic achievement, while his father considered intellect and culture to be unmanly.
[ترجمه ترگمان]مادر جانسون به دستاوردهای فکری و هنری تاکید کرد، در حالی که پدرش عقل و فرهنگ را مردانه تلقی می کرد
[ترجمه گوگل]مادر جانسون تاکید بر دستاوردهای فکری و هنری داشت، در حالی که پدرش عقل و فرهنگ را به طور غیرمستقیم مورد توجه قرار داد
[ترجمه گوگل]مادر جانسون تاکید بر دستاوردهای فکری و هنری داشت، در حالی که پدرش عقل و فرهنگ را به طور غیرمستقیم مورد توجه قرار داد
10. Surely wrapping up well on an autumn chill morning wasn't considered unmanly?
[ترجمه ترگمان]مسلما در یک روز سرد پاییزی در یک حالت سرد پاییزی به نظر نمی رسید؟
[ترجمه گوگل]مطمئنا صبح بیدار شدن در پاییز به طور غیرمعمول در نظر گرفته نمی شد؟
[ترجمه گوگل]مطمئنا صبح بیدار شدن در پاییز به طور غیرمعمول در نظر گرفته نمی شد؟
11. We'll never accuse you of having done anything forgetful or unmanly.
[ترجمه ترگمان]ما هرگز شما را متهم نمی کنیم که کار عاقلانه ای کرده باشید یا نه
[ترجمه گوگل]ما هرگز شما را متهم به انجام هر کاری فراموشی و یا بی ادبانه نخواهیم کرد
[ترجمه گوگل]ما هرگز شما را متهم به انجام هر کاری فراموشی و یا بی ادبانه نخواهیم کرد
12. It is for the same reason that to cry out with bodily pain, how intolerable soever, appears always unmanly and unbecoming.
[ترجمه ترگمان]به همین دلیل است که با درد جسمانی فریاد می کشند، چه soever، همیشه مردانه و زننده به نظر می رسند
[ترجمه گوگل]این همان دلیل است که با درد مضطربانه، به طوری که غیر قابل تحمل می شود، همیشه غم انگیز و ناخوشایند است
[ترجمه گوگل]این همان دلیل است که با درد مضطربانه، به طوری که غیر قابل تحمل می شود، همیشه غم انگیز و ناخوشایند است
13. They intended to keep their relationship a casual free-and-easy friendship, they were not going to be so unmanly and unnatural as to allow any heart-burning between them.
[ترجمه ترگمان]آن ها قصد داشتند روابطشان را یک دوستی آزاد و آسان حفظ کنند، آن ها این قدر مردانه و غیر طبیعی نبودند که اجازه دهند هیچ قلبی بین آن ها وجود داشته باشد
[ترجمه گوگل]آنها قصد داشتند رابطه خود را با یک دوستی آزاد و آسان آسان بسنجند، آنها نمی خواستند به اندازه ای غیرمعمول و غیر طبیعی باشند تا اجازه دهند هر قلب در حال سوختن بین آنها باشد
[ترجمه گوگل]آنها قصد داشتند رابطه خود را با یک دوستی آزاد و آسان آسان بسنجند، آنها نمی خواستند به اندازه ای غیرمعمول و غیر طبیعی باشند تا اجازه دهند هر قلب در حال سوختن بین آنها باشد
14. Inclination in that direction has long been considered frivolous and unmanly.
[ترجمه ترگمان]خانم مسگرو گفت: خانم کولتر، خانم کولتر
[ترجمه گوگل]گرایش در این جهت به مدت طولانی در نظر گرفته نشده است و ناخوشایند است
[ترجمه گوگل]گرایش در این جهت به مدت طولانی در نظر گرفته نشده است و ناخوشایند است
کلمات دیگر: