کلمه جو
صفحه اصلی

whip hand


دستی که با آن کالسکه چی (و غیره) شلاق را نگه می دارد، دست شلاق، دست شلاق موقعیت برتر، دست بالا

انگلیسی به فارسی

دستی که با آن کالسکه چی (و غیره) شلاق را نگه می‌دارد، دست شلاق


موقعیت برتر، (عامل) تسلط، دست بالا


دست شلاق


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the hand in which the driver of a coach or the like holds the whip.

(2) تعریف: a position of dominance; advantage.
مشابه: advantage, edge

• hand that strikes, hand that beats; control

جملات نمونه

1. Their opponents had the whip hand and it was useless to resist.
[ترجمه ترگمان]opponents شلاق به دست داشتند و مقاومت در برابر آن بی فایده بود
[ترجمه گوگل]مخالفان آنها دست شلاق را داشتند و مقاومت در برابر آن بی فایده بود

2. The new captain soon got the whip hand over the crew.
[ترجمه ترگمان]ناخدای جدید به زودی شلاقی به دست جاشو ان زد
[ترجمه گوگل]کاپیتان جدید به زودی دست شلاق را بر خدمه گرفت

3. These days the shopper has the whip hand, and will not buy if stores fail to lower their prices.
[ترجمه ترگمان]این روزها خریداران دست شلاق خود را دارند و اگر مغازه ها کاهش قیمت خود را کاهش دهند، خرید نخواهند کرد
[ترجمه گوگل]این روزها خریداران دارای دست شلاق هستند و اگر فروشگاه ها قیمت های خود را کاهش ندهند، خرید نمی کنند

4. She had the whip hand and it was useless to resist.
[ترجمه ترگمان]شلاق به دست داشت و مقاومت در برابر آن بی فایده بود
[ترجمه گوگل]او دست شلاق زده بود و مقاومت در برابر آن بی فایده بود

5. Once again men get the whip hand; they can exercise paternal rights or evade parental responsibilities-as they choose.
[ترجمه ترگمان]آن ها یک بار دیگر شلاق را می گیرند؛ آن ها می توانند حقوق پدری را تمرین کنند یا از مسئولیت های والدین شانه خالی کنند - همان طور که انتخاب می کنند
[ترجمه گوگل]یکبار دیگر مردان دست شلاق را می گیرند؛ آنها می توانند حقوق پدر و یا فرار از مسئولیت های والدین - همانطور که آنها را انتخاب کنید

6. The team, holding the whip hand, seemed to relax midway through the first half.
[ترجمه ترگمان]بازیکنان در حالی که شلاق را در دست گرفته بودند ظاهرا در نیمه اول نیمه اول نیمه راه بودند
[ترجمه گوگل]تیمی که دست شلاق را نگه داشت، به نظر می رسید نیمه اول را در نیمه ی اول به ثمر برساند

7. A silent woman has always the whip hand of a talker.
[ترجمه ترگمان]یک زن ساکت همیشه دست و پا می زند
[ترجمه گوگل]یک زن ساکت همواره دست شلاق یک سخنگو است

8. Have the whip hand of of sb.
[ترجمه ترگمان] با شلاق \"sb\" تماس بگیر
[ترجمه گوگل]دست شلاق از اسب را داشته باشید

9. A clever person frequently gets the whip hand over others.
[ترجمه ترگمان]شخص باهوش غالبا دست شلاق را بر دیگران می گیرد
[ترجمه گوگل]فرد هوشمندانه اغلب دست شلاق را بر دیگران می گیرد

10. The other team, holding the whip hand, seemed to relax midway through the first half.
[ترجمه ترگمان]تیم دیگر که شلاق را در دست گرفته بود به نظر می رسید که در نیمه اول نیمه اول نیمه راه است
[ترجمه گوگل]تیم دیگری که دست شلاق را نگه داشته بود، به نظر می رسید نیمه اول را نیمه نهایی کند

11. He had the whip hand throughout the debate.
[ترجمه ترگمان]او در طول مباحثه دست شلاق را به دست گرفته بود
[ترجمه گوگل]او در طول بحث، دست شلاق داشت

12. During the last decade the right wing of the party has held the whip hand.
[ترجمه ترگمان]در طول دهه گذشته جناح راست حزب، شلاق را نگه داشته است
[ترجمه گوگل]در دهه گذشته، جناح راست حزب دست شلاق را نگه داشته است

13. With the advent of term limits in the state Legislature, Orange County will have the whip hand.
[ترجمه ترگمان]با ظهور محدودیت های زمانی در قوه مقننه دولت، بخش آرنج ضربه شلاق را خواهد داشت
[ترجمه گوگل]با ظهور محدودیت های مدت در مجلس قانونگذاری، نارنجک دست دست شلاق خواهد داشت

14. When it comes to checkers, my son - in - law generally has the whip hand.
[ترجمه ترگمان]وقتی پای بازی شطرنج در میان است، داماد من معمولا شلاق به دست دارد
[ترجمه گوگل]هنگامی که به چکرز می آید، پسرم به طور کلی دارای دست شلاق است


کلمات دیگر: