کلمه جو
صفحه اصلی

scotoma


(چشم پزشکی - در میدان دید) لکه، لکه ی تاریک، لکه یا نقطه سیاه در میدان دید

انگلیسی به فارسی

لکه یا نقطه سیاه در میدان دید


اسکاتوموس، لکه یا نقطه سیاه در میدان دید


انگلیسی به انگلیسی

• partial loss of vision, blind spot affecting part of the visual field (medicine)

جملات نمونه

1. Changes of vision, fundus and central scotoma were observed.
[ترجمه ترگمان]تغییرات دید، fundus و scotoma مرکزی مشاهده شدند
[ترجمه گوگل]تغییرات دید، فوندوس و اسکاتومای مرکزی مشاهده شد

2. Objective To study the clinical features of central scotoma in glaucoma.
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه ویژگی های بالینی of مرکزی در آب سیاه
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه خواص بالینی اسکوتومای مرکزی در گلوکوم

3. Visual - field defect: Blind spot ( scotoma ) or area in the normal field of vision.
[ترجمه ترگمان]نقص در زمینه تصویری: نقطه کور (scotoma)یا ناحیه در میدان دیدش
[ترجمه گوگل]نقص دید ویژوال نقطه ناب (اسکاتوم) یا ناحیه ای در میدان دید طبیعی است

4. Change shape was mainly annular scotoma and diffuse damage, change degree was mainly light and medium damage.
[ترجمه ترگمان]تغییر شکل به طور عمده scotoma حلقوی و صدمات پراکنده بود، درجه تغییر عمدتا نور و آسیب متوسط بود
[ترجمه گوگل]تغییر شکل به طور عمده scotoma حلقوی و آسیب منتشر، تغییر درجه به طور عمده آسیب نور و متوسط ​​بود

5. No complication was noted, except de - velopment of a paracentral scotoma in 1 eye.
[ترجمه ترگمان]هیچ complication به جز - از a paracentral در یک چشم دیده نشد
[ترجمه گوگل]هیچ عارضه ای به جز تشخیص اسکوموتای پاراکتانال در یک چشم دیده نشد

6. She complained of decreased vision and a relative paracentral scotoma of her right eye.
[ترجمه ترگمان]او از کاهش دید و a نسبت به چشم راستش شکایت داشت
[ترجمه گوگل]او از کاهش بینایی و یک اسکوموتوگرافی نسبی مغلوب چشم راستش شکایت کرد

7. Legislative branch should study this kind of new issue, eliminate jural scotoma .
[ترجمه ترگمان]قوه مقننه باید این نوع مساله جدید را مطالعه کند و jural scotoma را حذف کند
[ترجمه گوگل]شاخه قانونگذاری باید این نوع موضوع جدید را مطالعه کند و اسکوموت ژور را حذف کند

8. Of light, down- grade of visual sensitivity (100%), physiologic blind spot (38%), and paracentral scotoma (38%).
[ترجمه ترگمان]از نور، درجه حساسیت دیداری (۱۰۰ %)، نقاط کور فیزیولوژیک (۳۸ %)، و paracentral scotoma (۳۸ %)
[ترجمه گوگل]از نور، ضعف حساسیت بصری (100٪)، نقطه کوری فیزیولوژیک (38٪) و اسکاتوم پاراکتالال (38٪)

9. Visual field testing showed bilat . upper - nasal constriction and relative central scotoma.
[ترجمه ترگمان]تست می دانی دیداری bilat را نشان داد گرفتگی بینی و scotoma مرکزی نسبی
[ترجمه گوگل]تست ویژوال میدان دوالیت را نشان داد بالا رفتن انقباض بینی و اسکاتومای مرکزی نسبی

10. Objective To investigate the relationship between reading speed and center scotoma in age - related macular degeneration.
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی رابطه بین سرعت خواندن و اختلال در degeneration مربوط به سن در related مربوط به سن
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی ارتباط سرعت خواندن و اسکاتومای مرکزی در دژنراسیون ماکولا در ارتباط با سن

11. The great difference of observed were in enlargement of physiologic blind spot (59%), downgrade of visual sensitivity (54%), and paracentral scotoma (18%).
[ترجمه ترگمان]تفاوت بزرگ مشاهده شده در بزرگ کردن نقاط کور فیزیولوژیک (۵۹ %)، تنزل درجه حساسیت دیداری (۵۴ %)و paracentral scotoma (۱۸ %)بود
[ترجمه گوگل]تفاوت بزرگ مشاهده شده در بزرگ شدن نقطه کوری فیزیولوژیک (59٪)، کاهش حساسیت بصری (54٪) و اسکاتوم پارااسنتال (18٪) بود

پیشنهاد کاربران

لکه کور در میدان دید


کلمات دیگر: