کلمه جو
صفحه اصلی

unmarketable

انگلیسی به فارسی

غیر قابل فروش است


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of marketable.
متضاد: marketable

• not marketable, cannot be commercially traded

جملات نمونه

1. Hongkou market prices, "the whole, maintained stability", and some large chamber "unmarketable. "
[ترجمه ترگمان]بهای بازار Hongkou، \"کل، حفظ ثبات\"، و یک \"اتاق بزرگ\" بود
[ترجمه گوگل]قیمت بازار Hongkou، 'کل، حفظ ثبات'، و برخی از اتاق های بزرگ 'غیر قابل فروش است '

2. He is all but unmarketable as a manager, inexperienced, and has little hope of attracting the top players that we need to have in order for Kenyon to be able to market us effectively.
[ترجمه ترگمان]او تنها به عنوان یک مدیر، بی تجربه و دارای امید کمی برای جذب بازیگران ارشد است که ما نیاز داریم تا بتوانیم به طور موثر ما را به بازار عرضه کنیم
[ترجمه گوگل]او همه چیز را به عنوان مدیر غیر قابل فروش، بی تجربه، و امید کمی برای جذب بازیکنان برتر که ما باید برای داشتن کنیون بتوانیم به طور موثر به ما بازار بفروشیم

3. Why have so many unmarketable products been stockpiling in every province and city?
[ترجمه ترگمان]چرا تعداد زیادی از محصولات unmarketable در هر استان و شهر انبار شده اند؟
[ترجمه گوگل]چرا بسیاری از محصولات غیر قابل فروش در هر استان و شهر ذخیره شده اند؟

4. The unmarketable products and the intensive rivals will hinder the development of China's market.
[ترجمه ترگمان]محصولات unmarketable و رقبای فشرده مانع توسعه بازار چین خواهند شد
[ترجمه گوگل]محصولات غیر قابل فروش و رقبای فشرده مانع توسعه بازار چین خواهد شد

5. Thus the unmarketable products cause surplus phenomenon also happen all the time.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، محصولات unmarketable باعث ایجاد پدیده مازاد نیز می شوند
[ترجمه گوگل]بنابراین محصولات غیر قابل فروش باعث پدیده مازاد نیز می شود

6. Publishing house; Library; Unmarketable books; Book marketing.
[ترجمه ترگمان]خانه انتشارات، کتابخانه، کتاب های unmarketable؛ بازاریابی کتاب
[ترجمه گوگل]انتشارات؛ کتابخانه؛ کتابهای غیر قابل فروش بازاریابی کتاب

7. The losses of unmarketable goods will be reduced by analyses of retaining cost and profit.
[ترجمه ترگمان]ضرر و زیان کالاهای unmarketable با تجزیه و تحلیل هزینه و سود کاهش می یابد
[ترجمه گوگل]از دست دادن کالاهای غیر قابل فروش با تجزیه و تحلیل هزینه و سود حفظ می شود

8. These are unsalable ( unmarketable ) goods.
[ترجمه ترگمان]اینها کالاهای unsalable (unmarketable)هستند
[ترجمه گوگل]این کالاهای غیر قابل فروش (غیر قابل فروش) هستند

9. The unmarketable products surplus mean?
[ترجمه ترگمان]مازاد محصولات unmarketable به چه معناست؟
[ترجمه گوگل]مازاد محصول غیر قابل فروش چیست؟

10. It is an indirect way of protecting such relics to make them as unmarketable as possible.
[ترجمه ترگمان]این یک روش غیرمستقیم برای حفاظت از این آثار است تا آن ها را تا جایی که ممکن است حفظ کند
[ترجمه گوگل]این روش غیرمستقیم برای محافظت از این آثار است تا آنها را به عنوان غیرقابل فروش در نظر بگیرند

11. Dairy cows are routinely ground into hamburger and veal calves are often fed antibiotic-laden, unmarketable "waste milk" from dairy cows undergoing treatment for infections.
[ترجمه ترگمان]گاوهایی که به طور معمول به گوساله و گوساله تبدیل می شوند، اغلب به عنوان آنتی بیوتیک تغذیه می شوند و از گاوهایی که برای عفونت های مختلف تحت درمان هستند، استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]گاوهای شیری به طور هم زمان به همبرگر و گوساله های گوشت گاو تغذیه می شوند، اغلب آنتی بیوتیک ها، شیر 'غیر ضروری' از گاوهای شیری که تحت درمان برای عفونت قرار می گیرند، تغذیه می کنند

12. They do little damage to the plant itself, but they make fruit and vegetable unmarketable.
[ترجمه ترگمان]آن ها به خود گیاه آسیب کمی وارد می کنند، اما میوه و سبزیجات درست می کنند
[ترجمه گوگل]آنها به خود گیاه آسیب می رسانند، اما میوه ها و سبزی ها را غیر قابل فروش می سازند

13. Dodder can reduce agricultural productivity and can render a seed crop unmarketable since it's hard to separate it from its host plant.
[ترجمه ترگمان]Dodder می تواند بهره وری کشاورزی را کاهش دهد و می تواند محصول دانه را تولید کند چون جدا کردن آن از گیاه میزبان دشوار است
[ترجمه گوگل]Dodder می تواند بهره وری کشاورزی را کاهش دهد و می تواند محصول دانه را غیر قابل فروش کند، زیرا سخت است که از گیاه میزبان آن جدا شود

14. Various publishing houses in our country will pile up certain amount of unmarketable books every year. Making the paper pulp, the reduction and contribution are its main processing mode.
[ترجمه ترگمان]فروشگاه های مختلف در کشور ما هر سال تعداد مشخصی از کتاب های unmarketable را جمع خواهند کرد ساخت خمیر کاغذ، کاهش و کمک روش پردازش اصلی آن هستند
[ترجمه گوگل]انتشارات مختلف در کشور ما مقدار زیادی از کتابهای غیر قابل فروش را هر ساله بفروش می رسانند پالپ کاغذ، کاهش و سهم، حالت پردازش اصلی آن است


کلمات دیگر: