کلمه جو
صفحه اصلی

whipsaw


اره ی دو نفره، اره ی دو سر، با اره ی دو سر بریدن، (دو نفری با اره) بریدن، اره دوسر، با اره دو سر بریدن

انگلیسی به فارسی

اره دوسر، با اره دو سر بریدن


بطری، اره دوسر، با اره دو سر بریدن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a narrow crosscut saw that is used by two people, one on either end.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: whipsaws, whipsawing, whipsawed, whipsawn
(1) تعریف: to cut with a whipsaw.

(2) تعریف: to cause (someone) to suffer loss by two opposite events, such as rapidly rising and falling prices.

• long narrow tapering saw; two-person saw
saw with a whipsaw; defeat in two ways at the same time

جملات نمونه

1. This divergence generates most of the whipsaw in a price chart.
[ترجمه ترگمان]این واگرایی بیشتر of را در یک نمودار قیمت ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]این واگرایی بیشترین آمار در نمودار قیمت را تولید می کند

2. After one such "whipsaw, " Fecteau was asked by a guard: "Are you lonely now?"
[ترجمه ترگمان]بعد از یک چنین \"whipsaw\"، یک نگهبان پرسید: \"حالا شما تنها هستید؟\"
[ترجمه گوگل]پس از یک چنین 'بیدمشک'، Fecteau توسط یک نگهبان پرسید: آیا شما در حال حاضر تنها هستید؟

3. Today Laijiang Jiang, what kind of whipsaw K line combinations is the most healthy.
[ترجمه ترگمان]امروز، جیانگ جیانگ، چه نوع ترکیبات خطی whipsaw K، the است
[ترجمه گوگل]امروز، Laiiang جیانگ، چه نوع ترکیبی از whipsaw K ترین سالم ترین است

4. That said, whipsaw trading remains the only dominate trend this week, as headlines continue to bamboozle traders while providing new short term direction (and plenty of talking points).
[ترجمه ترگمان]با این وجود، تجارت whipsaw تنها یک گرایش غالب در این هفته است، چرا که در حالی که عناوین خبری کوتاه جدید (و مقدار زیادی از نقاط صحبت)به تجار bamboozle داده می شود
[ترجمه گوگل]با این حال، در هفته جاری، روند صعودی تنها روند تثبیت باقی می ماند، چرا که سرفصل ها همچنان به معامله گران بامبو در حال ارائه جهت کوتاه مدت (و تعداد زیادی از نقاط صحبت) ادامه می دهند

5. Though with the market's fast approaching an extreme overbought condition, allow some rooms for whipsaw.
[ترجمه ترگمان]با اینکه بازار به سرعت در حال نزدیک شدن است، به برخی اتاق ها برای whipsaw اجازه می دهد
[ترجمه گوگل]اگرچه با سریع شدن بازار در شرایط اضطراری شدید، بعضی از اتاق ها برای بیدردگی اجازه می دهند

6. Do not let what is going on around you whipsaw your strategy and your team.
[ترجمه ترگمان]اجازه ندهید آنچه در اطراف شما می گذرد، استراتژی و تیم شما را تغییر دهد
[ترجمه گوگل]اجازه ندهید آنچه که در اطراف شما اتفاق می افتد استراتژی خود و تیم شما را بیدار کنید

7. There is a velocity with this capital which can whipsaw a marketplace.
[ترجمه ترگمان]یک سرعت با این سرمایه وجود دارد که می تواند بازار را کنترل کند
[ترجمه گوگل]با این سرمایه که می تواند یک بازار را بسوزاند، سرعت وجود دارد


کلمات دیگر: