(حقوق) متهم، مدعی علیه، متهمان
the accused
(حقوق) متهم، مدعی علیه، متهمان
انگلیسی به فارسی
(حقوق) متهم، مدعیعلیه
متهمان
انگلیسی به انگلیسی
• 1988 united states movie starring jodie foster based on a true event about a woman who is raped by a gang in a rural bar
جملات نمونه
1. The court doomed the accused to a long term of imprisonment.
[ترجمه ترگمان]دادگاه متهمان را محکوم به حبس طولانی مدت محکوم کرد
[ترجمه گوگل]دادگاه متهم را به حبس طولانی مدت محکوم کرد
[ترجمه گوگل]دادگاه متهم را به حبس طولانی مدت محکوم کرد
2. The accused entered the courtroom handcuffed to two police officers.
[ترجمه ترگمان]متهم با دست بند به دادگاه وارد شد و دو افسر پلیس را دستگیر کرد
[ترجمه گوگل]متهم به دو نفر از پلیس دستگیر شد
[ترجمه گوگل]متهم به دو نفر از پلیس دستگیر شد
3. The accused man declared himself innocent.
[ترجمه ترگمان]متهم مدعی شد که بی گناه است
[ترجمه گوگل]مرد متهم بی گناه خود را اعلام کرد
[ترجمه گوگل]مرد متهم بی گناه خود را اعلام کرد
4. The jury convicted the accused man of theft and arson.
[ترجمه ترگمان]هیات منصفه متهم به سرقت و آتش سوزی شد
[ترجمه گوگل]هیئت منصفه فرد متهم را به سرقت و جاسوسی محکوم کرد
[ترجمه گوگل]هیئت منصفه فرد متهم را به سرقت و جاسوسی محکوم کرد
5. She protested that she had never seen the accused man before.
[ترجمه ترگمان]با اعتراض گفت که تا به حال مرد متهم را ندیده است
[ترجمه گوگل]او اعتراض کرد که قبل از آن مرد متهم را دیده است
[ترجمه گوگل]او اعتراض کرد که قبل از آن مرد متهم را دیده است
6. He witnessed to having seen the accused kill the boy.
[ترجمه ترگمان]او شاهد مرگ متهم بود
[ترجمه گوگل]او شاهد دیده شدن متهم به کشتن پسر بود
[ترجمه گوگل]او شاهد دیده شدن متهم به کشتن پسر بود
7. The judge concluded that the accused was innocent.
[ترجمه ترگمان]قاضی به این نتیجه رسید که متهم بی گناه است
[ترجمه گوگل]قاضی نتیجه گرفت که متهم بیگناه است
[ترجمه گوگل]قاضی نتیجه گرفت که متهم بیگناه است
8. The accused was acquitted of the murder.
[ترجمه ترگمان]متهمان از این قتل تبرئه شدند
[ترجمه گوگل]متهم از قتل تبرئه شده است
[ترجمه گوگل]متهم از قتل تبرئه شده است
9. The guilt of the accused man was in doubt.
[ترجمه ترگمان]گناه متهم در تردید بود
[ترجمه گوگل]گناه متهم متضرر شد
[ترجمه گوگل]گناه متهم متضرر شد
10. He passed judgement on the accused man.
[ترجمه ترگمان]او داوری را به متهم متهم کرد
[ترجمه گوگل]او قضاوت بر مرد متهم داد
[ترجمه گوگل]او قضاوت بر مرد متهم داد
11. The accused had a lawyer to defend him.
[ترجمه ترگمان]متهم دارای وکیلی بود که از او دفاع کند
[ترجمه گوگل]متهم به دفاع از او وکیل داشت
[ترجمه گوگل]متهم به دفاع از او وکیل داشت
12. The judge reversed his opinion and declared that the accused was not guilty.
[ترجمه ترگمان]قاضی عقیده خود را عوض کرد و اعلام کرد که متهم گناهکار نیست
[ترجمه گوگل]قاضی نظر خود را عوض کرد و اعلام کرد متهم جرم نیست
[ترجمه گوگل]قاضی نظر خود را عوض کرد و اعلام کرد متهم جرم نیست
13. The wife of the accused has maintained an impartial stance throughout the trial.
[ترجمه ترگمان]همسر متهم موضع بی طرفی در طول محاکمه حفظ کرده است
[ترجمه گوگل]همسر متهم در طول محاکمه موضع بی طرفی را حفظ کرده است
[ترجمه گوگل]همسر متهم در طول محاکمه موضع بی طرفی را حفظ کرده است
14. The accused men have been given relatively light sentences.
[ترجمه ترگمان]متهمان محکوم به نسبتا سبک شده اند
[ترجمه گوگل]مردان متهمان نسبت داده شده اند
[ترجمه گوگل]مردان متهمان نسبت داده شده اند
کلمات دیگر: