کلمه جو
صفحه اصلی

scraggly


نابرابر و تنک، کم پشت، کوسه، تنک، تنک a scraggly beard ریش کوسه

انگلیسی به فارسی

نابرابر و تنک، کم پشت، کوسه، تنک


ترسناک، دارای دندانههای غیر منظم، خشن، لاغر


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
حالات: scragglier, scraggliest
• : تعریف: uneven or unkempt; ragged.
مشابه: ragged, shabby

- a scraggly old shirt
[ترجمه ترگمان] یک پیراهن کهنه و ژولیده
[ترجمه گوگل] یک پیراهن پیراهن قدیمی

• disheveled, unkempt, wild; uneven, irregular
hair or plants that are scraggly are unevenly grown and untidy; used in american english.

مترادف و متضاد

ragged


Synonyms: badly dressed, badly worn, bedraggled, dilapidated, dingy, dirty, disheveled, frayed, frazzled, full of holes, grubby, grungy, in tatters, messy, moth-eaten, scruffy, shabby, sloppy, tacky, tattered, threadbare, torn, unclean, uncombed, ungroomed, unkempt, worse for wear


جملات نمونه

1. a scraggly beard
ریش کوسه

2. There are singles, pairs, and scraggly groups of up to a dozen coming from various directions.
[ترجمه ترگمان]singles، جفت و گروه لاغری که از جهت های مختلف می آیند وجود دارد
[ترجمه گوگل]تک آهنگ ها، جفت ها و گروه های ضعیف وجود دارد که تا دوازده از جهات مختلف می آیند

3. These and other shrubs were interspersed with small, scraggly larch and black spruce trees.
[ترجمه ترگمان]این بوته های و دیگر بوته های خار پوشیده از کاج و صنوبر سیاه و صنوبر و صنوبر بود
[ترجمه گوگل]این و دیگر درختچه ها با درختان کوچک و مورچه کوچک و درختان صنوبر سیاه پوشیده شده بودند

4. M ore than three centuries ago, two scraggly French explorers "discovered" the Illinois country and the Native Americans who had lived there since prehistoric times.
[ترجمه ترگمان]بیش از سه قرن پیش، دو explorers فرانسوی بد \"کشف کردند\" کشور ایلینویز و آمریکایی های بومی که از زمان ماقبل تاریخ در آنجا زندگی می کرده اند
[ترجمه گوگل]مورخه بیش از سه قرن پیش، دو مهاجران فرانسوی 'کشف' کشور ایلینویز و بومیان آمریکایی که از زمان پیش از میلاد زندگی کرده بودند

5. The scraggly relative making its home in my father's backyard pales in comparison, but its symbolic value is far greater.
[ترجمه ترگمان]متناسب کردن خانه آن در حیاط پشتی پدرم در مقایسه، اما ارزش نمادین آن بسیار بیشتر است
[ترجمه گوگل]نسل ماوراء الطبیعه، خانه های خود را در حیاط خلوت پدرت می سازد، اما ارزش نمادی آن بسیار بیشتر است

6. He was very uptight about his daughter's scraggly - looking boyfriends.
[ترجمه ترگمان] اون خیلی نگران دوست دختر scraggly - ش بود
[ترجمه گوگل]او بسیار دوست داشتنی و دوست داشتنی دخترش بود

7. With a scraggly beard and long tousled hair, he used bright scraps of fabric as a belt and wore a grubby sheepskin-lined overcoat over a faux leather jacket.
[ترجمه ترگمان]با ریش ژولیده و موهای ژولیده، از تکه های پارچه به عنوان کمربند استفاده می کرد و پالتو پوست گوسفند کثیفی بر تن داشت
[ترجمه گوگل]او با ریش وحشی و موهای طولانی مواجه شد و از پارچه های تیز مانند پارچه ای به عنوان یک کمربند استفاده می کرد و روی یک ژاکت چرمی مصنوعی پوشیده بود

8. His scraggly beard, prayer callous on his forehead and thick glasses make him look more like an unpleasant and pious schoolmaster than a terrorist mastermind.
[ترجمه ترگمان]ریش scraggly، دعا کردن بر پیشانی و شیشه های کلفت، او را بیشتر شبیه به یک آموزگار خشن و پرهیزگار نشان می داد تا یک نابغه تروریست
[ترجمه گوگل]ریش وحشت زده اش، نماز خواندن در پیشانی و عینک های ضخیم او را بیشتر شبیه یک مدرس مدرسۀ ناخوشایند و مقدس نسبت به یک متفکر تروریستی می داند

9. Wearing a long scraggly beard and the white headgear, so synonymous with the al-Qaeda leader, the imposter was greeted with cheers and jeers.
[ترجمه ترگمان]این شیاد با ریش بلند و پوشش سفید، که با رهبر القاعده هم فرق دارد، با هلهله و تمسخر استقبال شد
[ترجمه گوگل]با استفاده از ریش بلند و ریش سفید و کلاه سفید، به طور مترادف با رهبر القاعده، مظنون به شدت با نشاط و دلگرمی پذیرفته شد

10. The bear had dark eyes, and its scraggly brown fur was dotted with patches of gray.
[ترجمه ترگمان]خرس چشمان سیاه داشت و موی قهوه ای its پوشیده از لکه های خاکستری بود
[ترجمه گوگل]خرس چشمان تیره داشت و خزهای قهوه ای قهوه ای آن با تکه هایی از خاکستری پوشیده شده بود

11. He sat up, rubbed his hand through his scraggly hair, and asked, "Computer, what's the date?"
[ترجمه ترگمان]او بلند شد و دستش را بین موهای ژولیده خود مالید و پرسید: \"کامپیوتر، تاریخ چیست؟\"
[ترجمه گوگل]او نشست و دستش را از طریق موهایش به هم زد و پرسید: �کامپیوتر، چه تاریخی است؟�

12. The grass pushing up on my seat, the scraggly thistle stem rubbing my shirt, the brown-breasted swallow swooping downhill: they are a single thing stretching out in many directions.
[ترجمه ترگمان]علف که روی صندلی ام جمع شده بود و پیراهن مرا می مالید، the قهوه ای با سینه به پایین شیرجه می زدند: آن ها تنها چیزی هستند که در بسیاری از جهت ها دراز کشیده شده است
[ترجمه گوگل]چمن بر روی صندلی من نشسته است، ساقه مارماهی مچاله پیراهن من را خراب می کند، فرو رفتن قهوه ای سینه در حال سقوط، آنها تنها در چند جهت گسترش می یابند

13. Milo Pressman scratched his scraggly goatee and unshaven cheek. "A lot of heroin still comes out of Marseilles.
[ترجمه ترگمان]Milo Pressman ریش بزی سرخ و گونه ریشش را خراش داد و گفت: \" هنوز مقدار زیادی هروئین در مارسی وجود دارد
[ترجمه گوگل]Milo Pressman خجالت زده و چهره او را خراشیده است 'بسیاری از هروئین هنوز از مارسی خارج می شود

a scraggly beard

ریش کوسه



کلمات دیگر: