غیر قابل کنترل
unmanageably
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
قید ( adverb )
• : تعریف: combined form of manageably.
• uncontrollably, ungovernably
جملات نمونه
1. By contrast, its technicolour dealings with China are less apocalyptic, but many times more complex—almost unmanageably so.
[ترجمه ترگمان]در مقابل، معاملات technicolour با چین کم apocalyptic، اما چندین بار پیچیده تر است - تقریبا unmanageably
[ترجمه گوگل]در مقابل، ارتباطات تکنیکولور با چین کمتر مقدس است، اما چندین بار پیچیده تر و تقریبا غیر قابل کنترل است
[ترجمه گوگل]در مقابل، ارتباطات تکنیکولور با چین کمتر مقدس است، اما چندین بار پیچیده تر و تقریبا غیر قابل کنترل است
2. Since SMIT is most commonly run by root, the SMIT log files should be monitored and cleaned up so that they don't grow unmanageably large and consume all available space in the / filesystem.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که smit عموما توسط root اجرا می شود، فایل های لاگ فایل باید پایش شوند و تمیز شوند تا بزرگ شوند و تمام فضای موجود در سیستم پرونده را مصرف کنند
[ترجمه گوگل]از آنجا که SMIT اغلب توسط ریشه اجرا می شود، فایل های ورودی SMIT باید تحت نظارت و تمیز نگه داشته شوند تا بتوانند به طور غیرمستقیم بزرگ شوند و فضای موجود در سیستم / فایل سیستم را مصرف کنند
[ترجمه گوگل]از آنجا که SMIT اغلب توسط ریشه اجرا می شود، فایل های ورودی SMIT باید تحت نظارت و تمیز نگه داشته شوند تا بتوانند به طور غیرمستقیم بزرگ شوند و فضای موجود در سیستم / فایل سیستم را مصرف کنند
3. We gay people at least have the advantage of being brought up to expect the world of love to be imponderably and unmanageably difficult, for we are perverted freaks and sick aberrations of nature.
[ترجمه ترگمان]ما آدم های همجنس گرا لااقل از این فرصت استفاده می کنیم که انتظار داشته باشیم جهان عشق imponderably و unmanageably باشد، چون ما freaks و aberrations ناهنجاری از طبیعت به جا می گذاریم
[ترجمه گوگل]ما همجنسگرایان حداقل از مزیت برخوردار شدن به انتظار میرود تا جهان عشق را ناخوشایند و غیرممکن و دشوار سازد، زیرا ما ناخوشایند و انحرافات مکرر طبیعت هستیم
[ترجمه گوگل]ما همجنسگرایان حداقل از مزیت برخوردار شدن به انتظار میرود تا جهان عشق را ناخوشایند و غیرممکن و دشوار سازد، زیرا ما ناخوشایند و انحرافات مکرر طبیعت هستیم
4. Even restriction of attention to "lightweight" servers leaves an unmanageably large collection.
[ترجمه ترگمان]حتی محدودیت توجه به سرور \"سبک\" مجموعه بزرگی از مجموعه را ترک می کند
[ترجمه گوگل]حتی محدودیت توجه به سرورهای سبک وزن یک مجموعه بی نظیر بزرگ را برگزار می کند
[ترجمه گوگل]حتی محدودیت توجه به سرورهای سبک وزن یک مجموعه بی نظیر بزرگ را برگزار می کند
5. It also means that a system designed to recognize millions of different types of objects would become unmanageably large.
[ترجمه ترگمان]همچنین به این معنی است که سیستمی که برای تشخیص میلیون ها انواع مختلف اشیا طراحی شده است، بسیار بزرگ خواهد شد
[ترجمه گوگل]همچنین به این معنی است که یک سیستم طراحی شده برای تشخیص میلیون ها نوع مختلف از اشیاء به طور غیر قابل کنترل می شود
[ترجمه گوگل]همچنین به این معنی است که یک سیستم طراحی شده برای تشخیص میلیون ها نوع مختلف از اشیاء به طور غیر قابل کنترل می شود
6. There have long been questions about whether the three firms are becoming unmanageably big.
[ترجمه ترگمان]سوالات زیادی در مورد این موضوع وجود دارد که آیا این سه شرکت بزرگ شده اند یا خیر
[ترجمه گوگل]سوالاتی پیرامون اینکه آیا این سه شرکت به طور غیرموظفی بزرگ می شوند، وجود دارد
[ترجمه گوگل]سوالاتی پیرامون اینکه آیا این سه شرکت به طور غیرموظفی بزرگ می شوند، وجود دارد
7. So unless something is done to divide and conquer the state space, systems become unmanageably complex.
[ترجمه ترگمان]بنابراین اگر کاری برای تقسیم و غلبه بر فضای حالت انجام شود، سیستم ها پیچیده تر می شوند
[ترجمه گوگل]بنابراین، مگر اینکه چیزی برای فضای دولت تقسیم و تسخیر شود، سیستم ها به راحتی پیچیده می شوند
[ترجمه گوگل]بنابراین، مگر اینکه چیزی برای فضای دولت تقسیم و تسخیر شود، سیستم ها به راحتی پیچیده می شوند
8. The number of our predictions when generalized and reduced to a system is not unmanageably large.
[ترجمه ترگمان]تعداد پیش بینی های ما در زمانی که عمومیت یافته و به یک سیستم کاهش پیدا کند، زیاد نیست
[ترجمه گوگل]تعداد پیش بینی های ما زمانی که به سیستم تعمیم داده شده و کاهش می یابد، به صورت غیر قابل کنترل نیست
[ترجمه گوگل]تعداد پیش بینی های ما زمانی که به سیستم تعمیم داده شده و کاهش می یابد، به صورت غیر قابل کنترل نیست
کلمات دیگر: