کلمه جو
صفحه اصلی

unmerited

انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of merited.

• undeserved, uncalled for

جملات نمونه

1. It spreads unmerited prosperity on some and unbearable pain on others.
[ترجمه ترگمان]این کار باعث رونق ناشی از زندگی unmerited و درد غیرقابل تحمل برای دیگران می شود
[ترجمه گوگل]این رونق بی نظیری را در برخی از درد و غیر قابل تحمل در دیگران گسترش می دهد

2. As the unsubstantial intendance and unsound related laws, unmerited affiliated transactions are more and more which has attracted the attention of the academia and the community for a long time.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که the و قوانین نادرست مرتبط با وی به وجود می آیند، معاملات وابسته به او بیشتر و بیشتر توجه دانشگاهیان و جامعه را به مدت طولانی به خود جلب کرده است
[ترجمه گوگل]به عنوان قوانین غیر قانونی و غیر قانونی، معاملات وابسته به نامحدود، بیشتر و بیشتر جذب شده است که مدت زمان طولانی توجه دانشگاهیان و جامعه را به خود جلب کرده است

3. Build self-esteem. This doesn't mean unmerited praise, but it does mean expressing support for a job well done.
[ترجمه ترگمان]عزت نفس خود را ایجاد کنید این به معنی تحسین درست نیست، اما به معنای ابراز حمایت از شغلی است که به خوبی انجام شده است
[ترجمه گوگل]ساختن اعتماد به نفس این بدان معنا نیست که ستایش بی نظیر باشد، اما این بدین معنی است که حمایت از کار به خوبی انجام می شود

4. Unmerited favour, the favour of God shown to the undeserving.
[ترجمه ترگمان]لطف خداوند به نفع خداوند است که استحقاقش را دارد
[ترجمه گوگل]به نفع خدشه ناپذیر، به نفع خدا نشان داده شده به unsesive

5. The undeserved mercy and unmerited favour shown to Mephibosheth illustrates well the kind of love God has for His people.
[ترجمه ترگمان]لطف و مرحمت ناحق و favour که در Mephibosheth نشان داده می شود نشان می دهد که خدا عشق را برای مردم خود دارد
[ترجمه گوگل]رحمت نامطلوب و نیکویی که به مفیوبوشه نشان داده شده است، به خوبی نشان می دهد که عشق خدا برای مردمش چیست

6. Unmerited artificial action and frangibility of karst mountain area brought out many environment problems, such as soil leanness, absence of water resources and grave desertification.
[ترجمه ترگمان]اقدام مصنوعی و frangibility منطقه کوهستان کارستی بسیاری از مشکلات زیست محیطی مانند لاغری خاک، عدم وجود منابع آب و بیابان زایی را به همراه داشته است
[ترجمه گوگل]عملکرد مصنوعی و تردید در منطقه کوهستان کوهستان، مشکلات زیادی را در محیط زیست بوجود آورده است، از قبیل کمبود خاک، نبود منابع آب و بیابان زایی

7. Because God's grace is precious unmerited favor.
[ترجمه ترگمان]چون لطف خداوند برای من گران بها است
[ترجمه گوگل]از آنجا که فیض خدا، لطف نابخردانه است

8. Self-pity is a totally contemptible vice and I have throughout many vicissitudes and much unmerited disappointment avoided it as a plague.
[ترجمه ترگمان]ترحم بر خود، یک عیب کاملا زشت است و من در طی آن همه انقلابات و much ناشی از آن، از آن به عنوان یک طاعون از آن دوری می کنم
[ترجمه گوگل]خودخواهی یک معصوم کاملا نابهنگام است و من در سراسر بی نظمی های بسیاری و ناامیدی بسیار ناخوشایند از آن به عنوان یک طاعون اجتناب کردم

9. Advocates of tort reform say the business climate is being hurt by unmerited lawsuits and damage awards.
[ترجمه ترگمان]طرفداران اصلاحات مدنی می گویند که آب و هوای کسب وکار به دلیل lawsuits unmerited و اعطای جوایز صدمه دیده است
[ترجمه گوگل]طرفداران اصلاحات جریمه می گویند که جوایز کسب و کار توسط پرونده های غیرقانونی و جبران خسارت جبران می شود

10. The 25-year-old maintains his side of the story and feels much of the criticism that has come his way has been unmerited .
[ترجمه ترگمان]این پسر ۲۵ ساله در کنار داستان قرار دارد و بیشتر انتقادات خود را احساس می کند
[ترجمه گوگل]25 ساله داستان خود را حفظ می کند و بسیاری از انتقادات را از خود به نمایش می گذارد

11. In fact the pressure comes from subjective feelings and the aftermath of the unmerited reaction.
[ترجمه ترگمان]در حقیقت فشار ناشی از احساسات شخصی و پس از واکنش نادرست ناشی می شود
[ترجمه گوگل]در واقع فشار از احساسات ذهنی و پس از واکنش بی وقفه به وجود می آید

12. Nothing but contempt is due to those people who ask us to submit to unmerited oppression.
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز غیر از تحقیر به خاطر آن کسانی است که از ما می خواهند که این ظلم و ستم را به ناحق تسلیم کنند
[ترجمه گوگل]چیزی جز تحقیر به خاطر آن دسته از افرادی نیست که از ما بخواهند که به ظلم و ستم ناپذیر اعتراف کنند

13. They seem to enjoy those rewards which they had purchased by a course of unmerited fatigue, and by victories which almost exceeded belief.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که از آن پاداش هایی که طی دوره ای از خستگی شدید و با پیروزی های بیش از حد باور نکردنی، خریداری کرده بودند لذت می برند
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که آنها از پاداش هایی که توسط یک دوره خستگی بی نظیر خریداری شده اند و از طریق پیروزی هایی که تقریبا بیش از حد باور دارند، لذت برده اند

14. Help us to share that same news with the people around us, showing your unmerited love.
[ترجمه ترگمان]به ما کمک کن که همین خبر را با مردم اطرافمان به اشتراک بگذاریم، که love را نشان می دهند
[ترجمه گوگل]به ما کمک کنید برای به اشتراک گذاشتن اخبار همین کار را با مردم در اطراف ما، نشان دادن عشق unmerited خود را

پیشنهاد کاربران

ناروا/ غیرمنصفانه


کلمات دیگر: