کلمه جو
صفحه اصلی

screwing

انگلیسی به فارسی

پیچش، پیچاندن، پیچیدن، پیچ دادن، وصل کردن، گاییدن، خست کردن


انگلیسی به انگلیسی

• act of fastening with screws; act of twisting; fornication, sexual intercourse (slang)

جملات نمونه

1. the landlord was screwing the last penny from his tenants
صاحبخانه تا شاهی آخر را از مستاجرها درمی کشید.

2. The child is screwing water out of a sponge.
[ترجمه ترگمان] بچه داره آب از یه اسفنج می زنه بیرون
[ترجمه گوگل]فرزند آب را از یک اسفنجی پیچ می کند

3. She was screwing up her eyes against the onrush of air.
[ترجمه ترگمان]چشم هایش را تنگ کرده بود
[ترجمه گوگل]او چشمانش را در برابر تهدید هوا پخش کرد

4. He accused me of screwing his wife.
[ترجمه ترگمان]اون منو متهم به خراب کردن زنش کرد
[ترجمه گوگل]او من را متهم کرد که همسرش را به هم بزند

5. They say he's screwing the boss's wife.
[ترجمه ترگمان]می گویند دارد با همسر رئیس بازی می کند
[ترجمه گوگل]آنها می گویند که او همسر رئیس است

6. Make sure you get the shelf level before screwing it in.
[ترجمه ترگمان] مطمئن شو که قبل از اینکه خرابش کنی، قفسه رو درست کنی
[ترجمه گوگل]اطمینان حاصل کنید که سطح قفسه را قبل از پیچیدن آن در می آورید

7. For decades rich nations have been screwing money out of poor nations.
[ترجمه ترگمان]برای دهه ها، کشورهای غنی از کشورهای فقیر پول screwing
[ترجمه گوگل]برای چندین دهه ملتهای غنی از کشورهای فقیر پول خرج کرده اند

8. Was it possible Carver was already screwing Evelyn in the bathroom?
[ترجمه ترگمان]آیا ممکن بود که کارور قبل از اینکه برای اولین بار بره دستشویی؟
[ترجمه گوگل]آیا Carver قبلا Evelyn را در حمام پیچ خورد؟

9. Wrap ptfe tape around each fitting before screwing it into place in the radiator.
[ترجمه ترگمان]نوار ptfe را قبل از اینکه آن را در رادیاتور به هم بزنند محکم کنید
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه آنرا در رادیاتور بچرخانید، نوار PTFE را در اطراف هر اتصالی قرار دهید

10. At least screwing the Brits is politically correct, whichever way you do it!
[ترجمه ترگمان]حداقل سفت کردن انگلیسی ها از لحاظ سیاسی صحیح است، هر طور که شما این کار را انجام دهید!
[ترجمه گوگل]دست کم انگشتان بریتانیا از لحاظ سیاسی درست است، هرچند که این کار را انجام دهید!

11. Opposition politicians are screwing up their courage.
[ترجمه ترگمان]سیاستمداران مخالف جرات خود را به تنگ آورده اند
[ترجمه گوگل]سیاستمداران مخالف شجاعت خود را براندازی میکنند

12. Installing the twist anchors and screwing down the decking should prevent a problem with twisting.
[ترجمه ترگمان]نصب the پیچ و پیچ برای پایین کردن دکینگ، باید از یک مشکل با پیچ خوردن جلوگیری کند
[ترجمه گوگل]نصب مجدد پیچ ​​و تاب و پایین کشیدن باید یک مشکل را با پیچ خوردگی جلوگیری کند

13. Six more joined it, slowly screwing out of nothing, until they suddenly stretched together into a tangled web of pulsating tendrils.
[ترجمه ترگمان]شش نفر دیگر هم به آن ملحق شدند، و به آرامی از هیچ چیز دور شدند، تا اینکه ناگهان آن ها به شکل رشته های درهم گره خورده به هم وصل شدند
[ترجمه گوگل]شش نفر دیگر به آن ملحق شدند، به آرامی از هیچ چیز پیچیدند، تا زمانی که آنها ناگهان به یک تار عصبی از گره های پالسی کشیدند

14. By screwing her eyes up against the glare, she could just about make out what was going on in the refectory.
[ترجمه ترگمان]با تنگ کردن چشمانش، فقط می توانست کاری کند که در تالار غذاخوری چه خبر است
[ترجمه گوگل]با چسبیده شدن به چشمان او در برابر تابش خیره کننده، او فقط می توانست در مورد آنچه که در آشپزخانه اتفاق می افتاد را توضیح دهد

پیشنهاد کاربران

کشیدن، چزاندن


کلمات دیگر: