کلمه جو
صفحه اصلی

sea captain


ناخدا (کشتی تجاری)، ملاح بزرگ، فرمانده نیروی دریایی

انگلیسی به فارسی

ناخدا (کشتی تجاری)


کاپیتان دریایی


انگلیسی به انگلیسی

• captain of ship

جملات نمونه

1. The sea captain was led down from the wharf to the beach, to stand on the platform beneath the gallows beam.
[ترجمه ترگمان]ناخدای کشتی را از بندرگاه به ساحل هدایت کردند تا روی سکوی زیر چوبه دار بایستد
[ترجمه گوگل]کاپیتان دریایی از ساحل به سوی ساحل فرود می آید، تا روی پلتفرم زیر تیرهای شمع قرار گیرد

2. My father was a sea captain, a pilot in the Suez Canal.
[ترجمه ترگمان]پدرم یک ناخدای دریایی بود که خلبان کانال سوئز بود
[ترجمه گوگل]پدر من یک کاپیتان دریایی بود، یک خلبان در کانال سوئز

3. It was the old sea captain, in whose house Nils had billeted us, who told us.
[ترجمه ترگمان]این همان ناخدای دریایی قدیم بود که نیلز به ما مسکن داده بود که به ما گفت
[ترجمه گوگل]این کاپیتان قدیمی دریا بود، که در آن خانه نیلز ما را پرت کرد، که به ما گفت

4. A sea captain when he stands upon the bridge, or looks out from his deck-house, thinks much about God and about the world.
[ترجمه ترگمان]یک فرمانده دریایی وقتی روی پل می ایستد و یا از روی عرشه به بیرون نگاه می کند، زیاد درباره خدا و دنیا فکر می کند
[ترجمه گوگل]یک کاپیتان دریایی وقتی که بر روی پل ایستاده یا از خانه ی عرشه اش بیرون می آید، خیلی درباره ی خدا و جهان صحبت می کند

5. You don't look at all like a sea Captain.
[ترجمه ترگمان]تو اصلا شبیه کاپیتان دریا نیستی
[ترجمه گوگل]شما به عنوان یک کاپیتان دریایی نگاه نمی کنید

6. You don't look at all like a sea captain.
[ترجمه ترگمان]تو اصلا شبیه کاپیتان دریا نیستی
[ترجمه گوگل]شما به هیچ وجه مانند یک کاپیتان دریایی نگاه نمی کنید

7. The old sea captain regarded his Bowditch as his bible.
[ترجمه ترگمان]ناخدای پیر کشتی از کتاب Bowditch به عنوان انجیل نگاه می کرد
[ترجمه گوگل]کاپیتان دریای قدیمی خود را Bowditch خود را به عنوان کتاب مقدس خود را

8. I met a gnarled old sea captain yesterday.
[ترجمه ترگمان]من دیروز یه سروان sea پیر رو ملاقات کردم
[ترجمه گوگل]من دیروز یک کاپیتان دریایی قدیمی را دیدم

9. His father is a sea captain.
[ترجمه ترگمان]پدرش فرمانده دریاست
[ترجمه گوگل]پدرش یک کاپیتان دریایی است

10. The sea captain seemed uneasy; all, this island was not charted.
[ترجمه ترگمان]ناخدای دریا مضطرب به نظر می رسید، همه این جزیره در آن نقشه کشیده نشده بود
[ترجمه گوگل]کاپیتان دریا ناراحت شد؛ همه، این جزیره به ثبت نرسیده است

11. My uncle is a sea captain who is often away from home.
[ترجمه ترگمان]عموی من یکی از captain دریایی است که اغلب از خانه دور می شود
[ترجمه گوگل]عموی من یک کاپیتان دریایی است که اغلب دور از خانه است

12. Authorities say American sea captain Richard Philips is in good health . The U.
[ترجمه ترگمان]مقامات می گویند که ریچارد فیلیپس، کاپیتان دریایی آمریکا، سلامت خوبی دارد U
[ترجمه گوگل]مقامات می گویند ریچارد فیلیپس، کاپیتان دریایی آمریکا، در سلامت است U

13. Bainbridge pulled up his sagging trousers and struck the pose of a fearless sea captain.
[ترجمه ترگمان]Bainbridge شلوارش را بالا کشید و به ژست یک ناخدای بی باک دریایی رسید
[ترجمه گوگل]Bainbridge کشیده شلوار تنگ خود را و در معرض ظاهر کاپیتان دریا بی خطر است

14. My grandfather used to tell us about his adventures as a sea captain during the war.
[ترجمه ترگمان]پدربزرگم در مورد ماجراهایی که در زمان جنگ دیده بود به ما می گفت
[ترجمه گوگل]پدربزرگ من در طول جنگ به ما در مورد ماجراهای خود به عنوان یک کاپیتان دریایی صحبت کرد


کلمات دیگر: