(نشان صلح یا تسلیم) پرچم سفید، پرچم سفید علامت صلح یا تسلیم
white flag
(نشان صلح یا تسلیم) پرچم سفید، پرچم سفید علامت صلح یا تسلیم
انگلیسی به فارسی
پرچم سفید (علامت صلح یا تسلیم)
پرچم سفید
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: a white cloth or flag indicating surrender or truce.
• white banner hoisted as a signal of truce or surrender
مترادف و متضاد
unconditional surrender
Synonyms: backing down, capitulation, caving in, flag of truce, giving in, retreat, submission, throwing in the towel, truce flag
جملات نمونه
1. A white flag is used as a token of surrender.
[ترجمه ترگمان]پرچم سفید به عنوان نشانه تسلیم مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]یک پرچم سفید به عنوان یک تسلیم استفاده می شود
[ترجمه گوگل]یک پرچم سفید به عنوان یک تسلیم استفاده می شود
2. The black and white flag went down, and the race began.
[ترجمه ترگمان]پرچم سفید و سفید به پایین سرازیر شد و مسابقه شروع شد
[ترجمه گوگل]پرچم سیاه و سفید پایین رفت و مسابقه شروع شد
[ترجمه گوگل]پرچم سیاه و سفید پایین رفت و مسابقه شروع شد
3. The white flag was run up;the post had surrendered.
[ترجمه ترگمان]پرچم سفید برپا بود و پست تسلیم شده بود
[ترجمه گوگل]پرچم سفید پر شده بود؛ پست تسلیم شد
[ترجمه گوگل]پرچم سفید پر شده بود؛ پست تسلیم شد
4. They had raised the white flag in surrender.
[ترجمه ترگمان]آن ها پرچم سفید را در تسلیم بالا برده بودند
[ترجمه گوگل]آنها پرچم سفید را در تسلیم آوردند
[ترجمه گوگل]آنها پرچم سفید را در تسلیم آوردند
5. They hurry-scurry hitched a white flag after we warned.
[ترجمه ترگمان]ان ها با عجله یک پرچم سفید را بعد از اینکه به ما هشدار داده بودند بالا زد
[ترجمه گوگل]آنها بعدا هشدار دادند که عجله دارند
[ترجمه گوگل]آنها بعدا هشدار دادند که عجله دارند
6. The rebels hoisted the white flag of surrender.
[ترجمه ترگمان]شورشیان پرچم سفید تسلیم را برافراشتند
[ترجمه گوگل]شورشیان پرچم سفید تسلیم را تسخیر کردند
[ترجمه گوگل]شورشیان پرچم سفید تسلیم را تسخیر کردند
7. The white flag is a symbol of a truce or surrender.
[ترجمه ترگمان]پرچم سفید نماد آتش بس یا تسلیم است
[ترجمه گوگل]پرچم سفید نماد آتش بس یا تسلیم است
[ترجمه گوگل]پرچم سفید نماد آتش بس یا تسلیم است
8. They waved the white flag as a sign that they wish to surrender.
[ترجمه ترگمان]آن ها پرچم سفید را نشانه این که می خواهند تسلیم شوند، تکان دادند
[ترجمه گوگل]آنها پرچم سفید را به عنوان نشانه ای که می خواهند تسلیم کنند، تکان دادند
[ترجمه گوگل]آنها پرچم سفید را به عنوان نشانه ای که می خواهند تسلیم کنند، تکان دادند
9. In mid-afternoon, Salisbury was back under his white flag.
[ترجمه ترگمان]در اواسط بعد از ظهر، سال زبری زیر پرچم سفید خود قرار گرفت
[ترجمه گوگل]در اواسط بعد از ظهر، سالسبری پشت پرچم سفید خود بود
[ترجمه گوگل]در اواسط بعد از ظهر، سالسبری پشت پرچم سفید خود بود
10. Eventually Watney's waved the white flag, and Maxwell Joseph had acquired the brewery he wanted.
[ترجمه ترگمان]سرانجام Watney پرچم سفید را تکان داد و ماکسول، آبجوسازی را که می خواست تهیه کرده بود
[ترجمه گوگل]در نهایت واتنی پرچم سفید را تکان داد و ماکسول جوزف آن را برداشت کرد
[ترجمه گوگل]در نهایت واتنی پرچم سفید را تکان داد و ماکسول جوزف آن را برداشت کرد
11. A white flag would mean the baby was a boy, and it was safe to return.
[ترجمه ترگمان]یک پرچم سفید به این معنا بود که بچه یک پسر بچه است و در امن و امان است
[ترجمه گوگل]یک پرچم سفید به این معنی است که کودک یک پسر بود، و بازگشت امن بود
[ترجمه گوگل]یک پرچم سفید به این معنی است که کودک یک پسر بود، و بازگشت امن بود
12. They made a white flag and left by car.
[ترجمه ترگمان]یک پرچم سفید درست کردند و با ماشین رفتند
[ترجمه گوگل]آنها یک پرچم سفید را ساخته و با ماشین کنار گذاشتند
[ترجمه گوگل]آنها یک پرچم سفید را ساخته و با ماشین کنار گذاشتند
13. But the men pulled a white flag and later surrendered in the presence of a priest.
[ترجمه ترگمان]اما مردان پرچم سفید را کشیدند و بعدا در حضور یک کشیش تسلیم شدند
[ترجمه گوگل]اما مردان یک پرچم سفید را پرتاب کردند و در حضور یک کشیش تسلط یافتند
[ترجمه گوگل]اما مردان یک پرچم سفید را پرتاب کردند و در حضور یک کشیش تسلط یافتند
14. The soldiers raised a white flag.
[ترجمه ترگمان]سربازان پرچم سفید را بالا بردند
[ترجمه گوگل]سربازان یک پرچم سفید را پرتاب کردند
[ترجمه گوگل]سربازان یک پرچم سفید را پرتاب کردند
کلمات دیگر: