بدون تردید
unprompted
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of prompted.
• not prompted, not stimulated
جملات نمونه
1. Quite unprompted, he offered to help.
[ترجمه ترگمان] کاملا \"unprompted\"، بهم پیشنهاد کمک داد
[ترجمه گوگل]کاملا بی ادعا، او پیشنهاد کرد که کمک کند
[ترجمه گوگل]کاملا بی ادعا، او پیشنهاد کرد که کمک کند
2. Quite unprompted, Sam started telling us exactly what had happened that night.
[ترجمه ترگمان]کاملا unprompted، سم به ما گفت که اون شب چه اتفاقی افتاده
[ترجمه گوگل]سام کاملا شروع به صحبت کردن دقیقا چه چیزی در آن شب اتفاق افتاده بود
[ترجمه گوگل]سام کاملا شروع به صحبت کردن دقیقا چه چیزی در آن شب اتفاق افتاده بود
3. All four heads took the unprompted view that there was a desperate need for professional library staff in secondary schools.
[ترجمه ترگمان]هر چهار نفر این دیدگاه را داشتند که نیاز ناامیدانه به کارکنان کتابخانه حرفه ای در مدارس راهنمایی وجود دارد
[ترجمه گوگل]همهی چهار سر، دیدگاه بی نظیری داشتند که نیازمند کارکنان کتابخانه حرفه ای در مدارس متوسطه بود
[ترجمه گوگل]همهی چهار سر، دیدگاه بی نظیری داشتند که نیازمند کارکنان کتابخانه حرفه ای در مدارس متوسطه بود
4. Such musings are not, of course, unprompted.
[ترجمه ترگمان]البته این افکار به طور ناگهانی عادی نیستند
[ترجمه گوگل]چنین تفسیری، البته، بی فایده نیست
[ترجمه گوگل]چنین تفسیری، البته، بی فایده نیست
5. It's no coincidence that people have, unprompted, "pulled" those sins since the dawn of humanity.
[ترجمه ترگمان]تصادفی نیست که مردم، به طور ناگهانی، \"آن گناهان را از هنگام طلوع بشریت\" به دست آوردند
[ترجمه گوگل]این تصادفی نیست که مردم از زمان غروب بشری، گناهانشان را از بین ببرند
[ترجمه گوگل]این تصادفی نیست که مردم از زمان غروب بشری، گناهانشان را از بین ببرند
6. This group was a fast-track class; unprompted enthusiasm would be unseemly.
[ترجمه ترگمان]این گروه یک کلاس سریع بود؛ شور و شوق unprompted بود
[ترجمه گوگل]این گروه یک کلاس سریع بود؛ شور و شوق بی نظیر ناخوشایند است
[ترجمه گوگل]این گروه یک کلاس سریع بود؛ شور و شوق بی نظیر ناخوشایند است
7. From this list of unprompted names, POP would then find out the list of most popular Under Secretaries and Political Assistants.
[ترجمه ترگمان]از این فهرست نام های عامیانه، POP پس از آن فهرست of تحت Secretaries و Assistants سیاسی را پیدا می کند
[ترجمه گوگل]از این لیست نامهای نامعلوم، POP سپس لیستی از محبوب ترین معاونان و دستیاران سیاسی را پیدا خواهد کرد
[ترجمه گوگل]از این لیست نامهای نامعلوم، POP سپس لیستی از محبوب ترین معاونان و دستیاران سیاسی را پیدا خواهد کرد
8. Abby, unprompted, loved to draw from an early age, and like everyone else, she started with stick figures.
[ترجمه ترگمان]ابی، بی مقدمه گفت: دوست دارم از سن پایین بکشم، و مثل بقیه، با stick شروع کرد
[ترجمه گوگل]عببی، بدون سر و صدا، دوست داشت تا از سن زایمان استفاده کند، و مانند دیگران، با چهره های چوب شروع به کار کرد
[ترجمه گوگل]عببی، بدون سر و صدا، دوست داشت تا از سن زایمان استفاده کند، و مانند دیگران، با چهره های چوب شروع به کار کرد
9. Large companies rarely trust in a judge's unprompted decision.
[ترجمه ترگمان]شرکت های بزرگ به ندرت به تصمیم unprompted قاضی اعتماد می کنند
[ترجمه گوگل]شرکت های بزرگ به ندرت به یک تصمیم بی نظیر قاضی اعتماد دارند
[ترجمه گوگل]شرکت های بزرگ به ندرت به یک تصمیم بی نظیر قاضی اعتماد دارند
10. Jim was remarkably charming this evening - he even said, unprompted, how nice Margot looked in her dress.
[ترجمه ترگمان]امشب جیم فوق العاده جذاب بود - حتی گفته بود که مارگوت چه قدر خوشگل شده بود
[ترجمه گوگل]جیم به شدت جذاب بود این شب - او حتی گفت، unprompted، چگونه Margot زیبا در لباس او نگاه کرد
[ترجمه گوگل]جیم به شدت جذاب بود این شب - او حتی گفت، unprompted، چگونه Margot زیبا در لباس او نگاه کرد
11. Though men are more likely to approach a woman and deliver a dubious line, they rarely do so unprompted.
[ترجمه ترگمان]اگر چه مردان بیشتر به زنان نزدیک می شوند و یک خط مشکوک را تحویل می دهند، به ندرت این کار را انجام می دهند
[ترجمه گوگل]اگرچه مردان بیشتر به یک زن نزدیک می شوند و خط مشکوکی را ارائه می دهند، اما به ندرت این کار را انجام می دهند
[ترجمه گوگل]اگرچه مردان بیشتر به یک زن نزدیک می شوند و خط مشکوکی را ارائه می دهند، اما به ندرت این کار را انجام می دهند
12. With the development of society, recreational activities have been becoming an unprompted need of the modern people and almost the inevitable demand.
[ترجمه ترگمان]با توسعه جامعه، فعالیت های تفریحی به یک نیاز unprompted به مردم مدرن و تقریبا تقاضای اجتناب ناپذیر تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]با توسعۀ جامعه، فعالیت های تفریحی در حال تبدیل شدن به یک نیاز بی نظیر به مردم مدرن و تقریبا تقاضای اجتناب ناپذیر است
[ترجمه گوگل]با توسعۀ جامعه، فعالیت های تفریحی در حال تبدیل شدن به یک نیاز بی نظیر به مردم مدرن و تقریبا تقاضای اجتناب ناپذیر است
13. The Soft Part allows the shopping center to organize performance, unprompted or prompted. Diverse cultural activities would attract more people and then prompt commercial business.
[ترجمه ترگمان]بخش نرم به مرکز خرید اجازه می دهد تا عملکرد، unprompted و یا prompted را سازمان دهی کند فعالیت های متنوع فرهنگی افراد بیشتری را جذب خواهند کرد و سپس کسب وکار تجاری را تسریع خواهند کرد
[ترجمه گوگل]بخش نرم افزاری اجازه می دهد که مرکز خرید برای سازماندهی عملکرد، بدون فشار و یا موجب شود فعالیت های گوناگون فرهنگی مردم بیشتری را جذب می کند و سپس کسب و کار تجاری را سریع می کند
[ترجمه گوگل]بخش نرم افزاری اجازه می دهد که مرکز خرید برای سازماندهی عملکرد، بدون فشار و یا موجب شود فعالیت های گوناگون فرهنگی مردم بیشتری را جذب می کند و سپس کسب و کار تجاری را سریع می کند
14. Early Chinese films, take singing films as its example, had been built under the circumstance where Hollywood films holding the market. So it firstly is a kind of unprompted commercial rival-ship.
[ترجمه ترگمان]فیلم های چینی اولیه، فیلم های خوانندگی را به عنوان نمونه خود، در شرایطی ساخته بودند که فیلم های هالیوودی در آن بازار را در دست داشتند بنابراین اول نوعی از rival تجاری unprompted است
[ترجمه گوگل]فیلم های ابتدایی چینی، به عنوان مثال، فیلم های آواز خواندن را تحت شرایطی که فیلم های هالیوود را در بازار نگه داشته اند، ساخته شده است بنابراین، در ابتدا، نوعی رقیب تجاری تجاری بی نظیر است
[ترجمه گوگل]فیلم های ابتدایی چینی، به عنوان مثال، فیلم های آواز خواندن را تحت شرایطی که فیلم های هالیوود را در بازار نگه داشته اند، ساخته شده است بنابراین، در ابتدا، نوعی رقیب تجاری تجاری بی نظیر است
پیشنهاد کاربران
از قبل اعلام نشده
خودخواسته
کلمات دیگر: