باز نشده
unopened
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of opened.
• closed, shut
if something is unopened, it has not been opened yet.
if something is unopened, it has not been opened yet.
جملات نمونه
1. he returned my gift unopened
هدیه ی مرا باز نکرده پس فرستاد.
2. The letter lay unopened in the travel firm's pigeonhole.
[ترجمه ترگمان]نامه در صندوق دار شرکت نشده بود
[ترجمه گوگل]این نامه در شرکت کراوات شرکت مسافرتی باز نشده است
[ترجمه گوگل]این نامه در شرکت کراوات شرکت مسافرتی باز نشده است
3. The money lay amid a pile of unopened letters.
[ترجمه ترگمان]پول در میان توده ای از نامه های باز نشده افتاده بود
[ترجمه گوگل]این پول در میان شمار نامه های باز نشده قرار دارد
[ترجمه گوگل]این پول در میان شمار نامه های باز نشده قرار دارد
4. There's a stack of unopened mail waiting for you at the house.
[ترجمه ترگمان]یک دسته نامه های بسته نشده برای شما در خانه هست
[ترجمه گوگل]یک دسته از ایمیل های باز نشده در انتظار شما در خانه وجود دارد
[ترجمه گوگل]یک دسته از ایمیل های باز نشده در انتظار شما در خانه وجود دارد
5. The box sat unopened on the shelf.
[ترجمه ترگمان]جعبه باز نشده روی قفسه بود
[ترجمه گوگل]جعبه نشسته در قفسه باز نشده است
[ترجمه گوگل]جعبه نشسته در قفسه باز نشده است
6. The letter was returned to us unopened.
[ترجمه ترگمان]نامه باز نشده و باز نشده بود
[ترجمه گوگل]نامه به ما باز نشد
[ترجمه گوگل]نامه به ما باز نشد
7. There she found her letter unopened, just under the carpet.
[ترجمه ترگمان]نامه یی را که هنوز بسته نشده بود، در زیر فرش پیدا کرد
[ترجمه گوگل]در آنجا او نامه ی او را باز یافت، درست زیر فرش
[ترجمه گوگل]در آنجا او نامه ی او را باز یافت، درست زیر فرش
8. I returned the letter unopened.
[ترجمه ترگمان]نامه را باز کردم
[ترجمه گوگل]من این نامه را باز نشد
[ترجمه گوگل]من این نامه را باز نشد
9. Very hurriedly he started searching through the unopened mail.
[ترجمه ترگمان]با شتاب شروع به جستجو در صندوق نامه ها کرد
[ترجمه گوگل]او به شدت از طریق پست الکترونیکی باز نشده شروع به جستجو کرد
[ترجمه گوگل]او به شدت از طریق پست الکترونیکی باز نشده شروع به جستجو کرد
10. Some people leave an unopened box of baking soda in the back of the refrigerator to prevent the problem.
[ترجمه ترگمان]برخی افراد یک جعبه unopened از جوش شیرین را در پشت یخچال رها می کنند تا از مشکل جلوگیری شود
[ترجمه گوگل]برای جلوگیری از این مشکل، برخی از افراد از جعبه باز نوشابه نوشابه در پشت یخچال خارج میشوند
[ترجمه گوگل]برای جلوگیری از این مشکل، برخی از افراد از جعبه باز نوشابه نوشابه در پشت یخچال خارج میشوند
11. I shall burn the packet unopened.
[ترجمه ترگمان]بسته را هم باز خواهم کرد
[ترجمه گوگل]من باید بسته را باز نکنم
[ترجمه گوگل]من باید بسته را باز نکنم
12. He sank down on to an unopened packing-case.
[ترجمه ترگمان]روی صندوق باز نشده بسته شد
[ترجمه گوگل]او به یک جعبه بسته بندی نشده باز گشت
[ترجمه گوگل]او به یک جعبه بسته بندی نشده باز گشت
13. Cornelius tucked this, unopened, into a dressing gown pocket.
[ترجمه ترگمان]کورنلیوس این پاکت را باز کرد و آن را باز کرد و داخل جیب لباسش کرد
[ترجمه گوگل]کورنلیوس این را، بدون باز کردن، به جیب لباس پوشیدن، بست
[ترجمه گوگل]کورنلیوس این را، بدون باز کردن، به جیب لباس پوشیدن، بست
14. A cellophane-wrapped, unopened perfume box is on one table, surrounded by uneven stacks of papers.
[ترجمه ترگمان]یک جعبه عطر پیچیده و بسته به زرورق روی یک میز قرار دارد که با قفسه های نامنظم کاغذ احاطه شده است
[ترجمه گوگل]جعبه عطر جعلی بسته شده و سلفون بر روی یک میز قرار دارد که توسط ستون های ناهموار مقالات محسوب می شود
[ترجمه گوگل]جعبه عطر جعلی بسته شده و سلفون بر روی یک میز قرار دارد که توسط ستون های ناهموار مقالات محسوب می شود
کلمات دیگر: