کلمه جو
صفحه اصلی

seamed


درزدار، چوروک دار، راه راه دار، درهم کشیده، دارای نشان زخم ومانندان

انگلیسی به فارسی

درزدار، خط‌دار، چروک‌دار، راه‌راه‌دار، درهم‌کشیده، دارای نشان (زخم ومانند آن)


درزدار، دوختن، درز گرفتن، درز دادن، بهم پیوستن، بوسیله درزگیری بهم متصل کردن


انگلیسی به انگلیسی

• having a seam; joined by a seam; lined, marked with lines; creased with wrinkles
if something is seamed, it has long, thin lines on its surface; a literary word.

جملات نمونه

1. seamed stocking
جوراب زنانه ی خط دار

2. A gentle smile spread over her seamed face.
[ترجمه ترگمان]لبخند ملایمی بر چهره چروکیده او گسترده شد
[ترجمه گوگل]یک لبخند ملایم بر صورتش درهم ریخت

3. This woman wore seamed nylons and kept smoothing her skirt.
[ترجمه ترگمان]این زن چهره چروکیده داشت و دامن او را مرتب می کرد
[ترجمه گوگل]این زن نایلون های درزدار را پوشاند و دامنش را هموار کرد

4. The old man's face was seamed and wrinkled.
[ترجمه ترگمان]چهره پیرمرد چروکیده و چروکیده بود
[ترجمه گوگل]چهره پیر شدید و چروکیده شد

5. The scar tissue was old and seamed.
[ترجمه ترگمان]جای زخم روی زخم کهنه و چروکیده بود
[ترجمه گوگل]بافت اسکار قدیمی و درهم ریخته بود

6. Siban's face was seamed like old leather, and his hair was snow white.
[ترجمه ترگمان]صورت Siban مثل چرم کهنه بود و موهایش سفید بود
[ترجمه گوگل]چهره سیبان مانند چرم قدیمی چسبیده بود و موهایش برف سفید بود

7. The mountain at his feet was seamed with deep canyons and clothed with forests of pine and spruce.
[ترجمه ترگمان]کوه در پای او از دره های عمیق عمیق و پوشیده از درختان صنوبر و صنوبر بود
[ترجمه گوگل]کوه در پای او با کانین های عمیق و با جنگل های کاج و صنوبر آغشته شده بود

8. Closure flanges may be mechanically seamed or welded in place.
[ترجمه ترگمان]فلنج های خاتمه ممکن است به صورت مکانیکی شکسته یا جوش داده شوند
[ترجمه گوگل]فلنج های بسته شدن ممکن است به صورت مکانیکی جوش داده شوند یا جوش داده شوند

9. Full-fashioned stockings were knitted flat, then shaped and seamed up the Back by hand.
[ترجمه ترگمان]جوراب های پر از مد به تن داشتند، و بعد با دست از پشت به هم چین افتاده و چروکیده شده بودند
[ترجمه گوگل]جوراب های مدرن به طور مسطح تزیین شده اند، سپس به شکل دست و پاچه زده شده اند

10. The valley is seamed with small streams of water.
[ترجمه ترگمان]دره پر از نهره ای کوچک آب است
[ترجمه گوگل]دره با جریان های کوچک آب جابجا می شود

11. His face was seamed with care [ old age ].
[ترجمه ترگمان]چهره اش از اهمیت پیری چروکیده بود
[ترجمه گوگل]چهره اش با مراقبت [پیری] درهم ریخت

12. Her blouse was seamed with silk thread.
[ترجمه ترگمان]پیراهنش از نخ ابریشم پوشیده شده بود
[ترجمه گوگل]پیراهن او با موضوع ابریشم پیچیده شده بود

13. My nose seamed several needles, take out stitches when painful?
[ترجمه ترگمان]دماغم از چندین سوزن فرو رفت، وقتی دردناک بود، بخیه می زدم؟
[ترجمه گوگل]بینی من چندین سوزن را می پوشاند، زمانی که دردناک است، بخیه بگیرید؟

14. Her face was seamed with wrinkles.
[ترجمه ترگمان]صورتش از چین و چروک افتاده بود
[ترجمه گوگل]چهره اش چروکیده بود


کلمات دیگر: