کلمه جو
صفحه اصلی

putrefaction


معنی : فساد، پوسیدگی، عفونت، تعفن، گندیدگی
معانی دیگر : فساد (همراه با تعفن)

انگلیسی به فارسی

فساد، تعفن، عفونت، پوسیدگی، گندیدگی


غرق شدن، فساد، تعفن، عفونت، پوسیدگی، گندیدگی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: putrefactive (adj.)
(1) تعریف: the act or process of rotting or decomposing.
مشابه: decay, rot

- Heat had increased the rate of putrefaction, so identification of the body would be more difficult.
[ترجمه ترگمان] گرما میزان فساد را افزایش داده بود، بنابراین شناسایی بدن دشوارتر خواهد بود
[ترجمه گوگل] گرما میزان تخریب را افزایش داد، بنابراین شناسایی بدن دشوار خواهد بود

(2) تعریف: the fact or condition of being rotted or putrid.
مشابه: rot

• decomposition, rotting, decay

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] فساد مواد آلی - تجزیه ماده آلی با تقطیر آهسته در حضور آب، بدون هوا. متان و دیگر محصولات گازی(H2, NH3, H2S) تشکیل می شوند.

مترادف و متضاد

فساد (اسم)
mortification, decline, decay, decadence, dissolution, spoil, turpitude, fornication, depravity, vice, depravation, degeneration, degeneracy, corruption, immorality, necrosis, putrefaction, putrescence, invalidity, harlotry, vitiation

پوسیدگی (اسم)
decay, rottenness, putrefaction, putrescence

عفونت (اسم)
infection, putrefaction, putridity

تعفن (اسم)
putrefaction, stench, stink, putridity, rancidity

گندیدگی (اسم)
putrefaction, putrescence, putridity, sepsis

جملات نمونه

1. The smell was awful. Putrefaction had already set in.
[ترجمه ترگمان]بو وحشتناک بود putrefaction وارد شده بود
[ترجمه گوگل]بوی افتضاح بود خشونت در پیش بود

2. There is a clear difference between fermentation and putrefaction .
[ترجمه ترگمان]بین تخمیر و عفونت، تفاوت آشکاری وجود دارد
[ترجمه گوگل]اختلاف واضح بین تخمیر و ریزش مو وجود دارد

3. Do not eat the food of putrefaction, do not drink unboiled water, eat melon and fruit raw to want scald, want nurturance anteprandial hind the good convention that wash one's hands.
[ترجمه ترگمان]غذاهای فاسد و گندیده را نخورید، آب شیرین بخورید، هندوانه و میوه بخورید و بخورید، nurturance anteprandial را که دستان خود را می شویند، بخورید
[ترجمه گوگل]خوردن غذا را از بین ببرید، آب آشامیدنی را نوشیدنی نکنید، خربزه و میوه خام را بخورید تا پوسیدگی را بخورید، خواهان مراقبت پرستارانه از کنوانسیون خوبی باشید که دست ها را بشوید

4. Meat is always in a certain degree of putrefaction, and the decay is increased when it is introduced into the stomach.
[ترجمه ترگمان]گوشت همیشه در درجه خاصی از فساد است و پوسیدگی در زمانی که به شکم وارد می شود افزایش می یابد
[ترجمه گوگل]گوشت همیشه در درجهی خاصی از گدازه قرار دارد و وقتی که به داخل معده وارد شود، فساد افزایش مییابد

5. Crisp and tender, well-salted, bright in colour, no putrefaction, free from admixture.
[ترجمه ترگمان]خشک و لطیف، نمک سود، درخشان، عاری از غصه، عاری از غصه، رها شده بود
[ترجمه گوگل]شفاف و ملایم، ملایم، روشن رنگی، بدون لکه دار شدن، بدون مخلوط

6. Putrefaction makes meat turn green which is then dyed with red chemicals to appear fresh.
[ترجمه ترگمان]putrefaction باعث می شود که گوشت سبز شود و سپس با مواد شیمیایی قرمز رنگ شود تا تازه ظاهر شود
[ترجمه گوگل]خشک کردن گوشت به سبز تبدیل می شود و سپس با مواد شیمیایی قرمز رنگ به نظر می رسد

7. Expert: This kind of shrimp has been putrefaction.
[ترجمه ترگمان]متخصص: این نوع میگو از بین رفته است
[ترجمه گوگل]متخصص این نوع میگو تخریب شده است

8. Putrefaction causes meat to turn green which is then dyed with red chemicals to appear fresh.
[ترجمه ترگمان]putrefaction باعث می شود که گوشت سبز شود و سپس با مواد شیمیایی قرمز رنگ شود تا تازه ظاهر شود
[ترجمه گوگل]سوء تفاهم باعث می شود که گوشت به سبز تبدیل شود و سپس با مواد شیمیایی قرمز رنگ به نظر می رسد تازه است

9. Rome had fallen into moral putrefaction.
[ترجمه ترگمان]رم در فساد اخلاقی افتاده بود
[ترجمه گوگل]رم به رنج اخلاقی افتاده است

10. Proteolysis and putrefaction are typical results of microbial spoilage of such high - protein materials.
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل]پروتئولیز و غوطه ور شدن نمونه هایی از فواید میکروبی مواد پروتئینی باال هستند

11. Pope, in a Swiftian moment, connects women's changes with dirt and, in the image of fly-blow, putrefaction.
[ترجمه ترگمان]پاپ در یک لحظه، تغییرات زنان را با خاک مرتبط می سازد و در تصویر ناشی از پرواز، فساد و گندیدگی است
[ترجمه گوگل]پاپ، در لحظه Swifttian، تغییرات زنان را با خاک متصل می کند، و در اثر برخورد فریب، گمراهی

12. After all, Macbride had shown that carbonated water prevented putrefaction and had antiseptic properties.
[ترجمه ترگمان]بعد از همه، Macbride نشان داده بود که آب کربناته از فساد ناشی می شود و خواص ضد عفونی کننده دارد
[ترجمه گوگل]پس از همه، مکبرید نشان داده است که آب گازدار باعث جلوگیری از تخریب و خواص ضد عفونی کننده می شود

13. Midway between sun and stagnant water he blazed in his glorious colors of putrefaction dark green, dark blue, black.
[ترجمه ترگمان]میانه آفتاب و آب راکد، او در رنگ های پر شکوه و پرشکوه، آبی تیره، آبی تیره و تیره، می درخشید
[ترجمه گوگل]Midway بین آفتاب و آب های راکتیو او در رنگ های شگفت انگیز خود را از رنگ سبز تیره، آبی تیره، سیاه و سفید خیره شد


کلمات دیگر: