کلمه جو
صفحه اصلی

unnamed

انگلیسی به فارسی

بدون نام


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of named.

• having no name; not mentioned by name; unidentified, anonymous
unnamed people or things are talked about but their names are not mentioned.

جملات نمونه

1. An unnamed man collapsed and died while he was walking near Dundonald.
[ترجمه ترگمان]مردی که نامش ذکر نشده است فرو ریخت و در حالی که در نزدیکی Dundonald در حال قدم زدن بود، مرد
[ترجمه گوگل]یک مرد بی نام و زمانی که در نزدیکی دانندالد راه می رفت سقوط کرد و درگذشت

2. The article quoted an unnamed source from the White House.
[ترجمه ترگمان]این مقاله نقل از یک منبع ناشناس از کاخ سفید را نقل کرده است
[ترجمه گوگل]این مقاله یک منبع بی نام از کاخ سفید نقل کرده است

3. The cash comes from an unnamed source.
[ترجمه ترگمان]پول نقد از یک منبع ناشناس سرچشمه می گیرد
[ترجمه گوگل]پول نقد از یک منبع نامشخص است

4. The article starts with a quote from an unnamed member of the Cabinet.
[ترجمه ترگمان]این مقاله با نقل قول از یک عضو مشخص کابینه شروع می شود
[ترجمه گوگل]این مقاله با یک نقل قول از یک عضو نامبرده کابینه آغاز می شود

5. The government accused unnamed "foreign interests" of inciting the trouble.
[ترجمه ترگمان]دولت \"منافع خارجی\" که نامش ذکر نشده است را به تحریک این مشکل متهم کرده است
[ترجمه گوگل]حکومت متهم به 'منافع خارجی' برای تحریک مشکل بود

6. Two casualties, as yet unnamed, were still in the local hospital last night.
[ترجمه ترگمان]دو تلفات که هنوز نامش ذکر نشده است، در شب گذشته هنوز در بیمارستان محلی بوده است
[ترجمه گوگل]دو نفر از تلفات، هنوز نامش فاش نشده بودند، شب گذشته در بیمارستان محلی بودند

7. One of the Unnamed Martyrs hurries home while, out of sight, three club-clutching bugaboos lie doggo.
[ترجمه ترگمان]یکی از شهدای بی نام با عجله به طرف خانه می رود، در حالی که از دید خارج می شود، سه ضربه چماق در دست دارد
[ترجمه گوگل]یکی از شهدای نامعلوم به خانه خیره می شود، در حالی که، بی نظیر، سه بوگابوزی که باهم باشنند، دروغ می گویند

8. The museum received $5 million from an unnamed benefactor.
[ترجمه ترگمان]این موزه ۵ میلیون دلار از یک حامی بدون نام دریافت کرد
[ترجمه گوگل]موزه 5 میلیون دلار از بندهای نامشخص دریافت کرده است

9. The suit alleges that unnamed corrections officials sought to have Wackenhut fire Wendler as early as 199
[ترجمه ترگمان]این کت و شلوارش نشان می دهد که مقامات اصلاحات که نامشان ذکر نشده است، در اوایل سال ۱۹۹ به دنبال آتش زدن آتش بودند
[ترجمه گوگل]کت و شلوار ادعا می کند که اصلاحات نامشخص مقامات سعی داشتند Wendler آتش Wackenhut را در اوایل سال 199 به وجود آورند

10. His lawyer said the unnamed woman was demanding a great deal of money.
[ترجمه ترگمان]وکیل او گفت که این زن که نامش ذکر نشده است تقاضای زیادی پول کرده است
[ترجمه گوگل]وکیل او گفت که زن بی گناه تقاضای پول زیادی کرده است

11. The unnamed man, from Baden-Baden, about 40 miles from Stuttgart, was taken to a psychiatric clinic.
[ترجمه ترگمان]این مرد که نامش فاش نشده است، از بادن تا بادن در حدود ۴۰ مایلی وی به یک کلینیک روانی برده شد
[ترجمه گوگل]مرد بی نام، از بادن بادن، در حدود 40 مایلی از اشتوتگارت، به یک کلینیک روانپزشکی منتقل شد

12. The projects will be built by two unnamed, private developers based in San Francisco.
[ترجمه ترگمان]این پروژه ها توسط دو توسعه دهندگان خصوصی مستقر در سان فرانسیسکو ساخته خواهند شد
[ترجمه گوگل]این پروژه ها توسط دو توسعه دهنده خصوصی نامرئی ساخته شده در سانفرانسیسکو ساخته خواهد شد

13. The resort, best left unnamed, was featured prominently in a recent national travel magazine.
[ترجمه ترگمان]این تفریحگاه که بدون نام باقی مانده است به طور برجسته در یک مجله سفر ملی اخیر به نمایش گذاشته شده است
[ترجمه گوگل]این مجتمع که بیشتر نامش فاش نشده بود در مجلهی سفر ملی اخیر برجسته بود

14. An unnamed source claimed that the company had gang associations.
[ترجمه ترگمان]یک منبع ناشناس ادعا کرد که این شرکت اتحادیه های تبهکار دارد
[ترجمه گوگل]منبع نامشخص ادعا کرد که این شرکت دارای انجمن های باند بوده است

15. The unnamed man, 3 had just turned the ignition of the Mercedes when it exploded.
[ترجمه ترگمان]این مرد که نامش فاش نشده بود، زمانی که منفجر شد، احتراق مرسدس را خاموش کرده بود
[ترجمه گوگل]مرد بی نام، 3 سال پیش فقط مشتعل شده بود

پیشنهاد کاربران

ناشناس، بی نام


کلمات دیگر: