1. It is this personhood which is the Monster's ultimate objective.
[ترجمه ترگمان]این this است که هدف نهایی هیولا است
[ترجمه گوگل]این شخصیت است که هدف نهایی هیولا است
2. The departure time forgot words personhood calculate than day more than 40 days, yemen, airlines plane will let my journey to a big bend, this one will turn to turn in Africa.
[ترجمه ترگمان]زمان حرکت کلماتی را فراموش کرد که بیش از ۴۰ روز طول می کشد و خطوط هوایی اجازه خواهند داد سفر من به یک پیچ بزرگ برسد، این یکی تبدیل به آفریقا خواهد شد
[ترجمه گوگل]زمان خروج فراموش شده کلمات فردی محاسبه از روز بیش از 40 روز، یمن، هواپیمای ایرلاین اجازه سفر من به خم بزرگ، این یکی تبدیل خواهد شد به نوبه خود در آفریقا
3. The Spirit's distinct personhood was no part of Old Testament revelation.
[ترجمه ترگمان]روح متمایز روح بخشی از مکاشفه عهد قدیم نبود
[ترجمه گوگل]شخصیت متمایز روح بخشی از آفرینش عهد عتیق نبود
4. Voters in Mississippi could vote on a personhood amendment to their state Constitution this November, although the ACLU is challenging that initiative in court.
[ترجمه ترگمان]رای دهندگان در می سی سی پی می توانند به متمم personhood قانون اساسی دولت در ماه نوامبر رای دهند، اگرچه دولت ACLU این طرح را در دادگاه به چالش می کشد
[ترجمه گوگل]رأی دهندگان در می سی سی پی می توانند در ماه نوامبر اصلاح شخصیت خود را در قانون اساسی ایالت رأی دهند، اگر چه ACLU این ابتکار را در دادگاه به چالش می کشد
5. He's president of Personhood USA, a group that's trying to rewrite the laws and constitutions of every state — and some countries — to recognize someone as a person "exactly at creation, " he says.
[ترجمه ترگمان]او می گوید: \" او رئیس Personhood آمریکا، گروهی است که سعی دارد قوانین و قوانین اساسی هر ایالت و برخی کشورها را از نو بنویسد - تا کسی را به عنوان فردی که دقیقا در آفرینش است بشناسد \"
[ترجمه گوگل]او رئیس جمهور شخصیت ایالات متحده آمریکا است، گروهی که تلاش می کند قوانین و اساسنامه های هر ایالت - و بعضی از کشورها را بازنویسی کند تا شخص را به عنوان فردی دقیقا در خلقت تشخیص دهد
6. Solitude is the salt of personhood.
[ترجمه ترگمان]تنهائی نمک of است
[ترجمه گوگل]تنها بودن نمک شخصیت است
7. Personhood USA hopes to get proposals on the ballot in nearly half the states by 20
[ترجمه ترگمان]\"Personhood USA\" امیدوار است که در حدود نیمی از ایالات را ۲۰ سال به صندوق های رای وارد کند
[ترجمه گوگل]شخصیت ایالات متحده امیدوار است تا 20 سال پیش در انتخابات در تقریبا نیمی از ایالت ها پیشنهادات ارائه شود
8. And while Mason of Personhood USA says he doesn't think his proposals would interfere with most forms of birth control, he doesn't deny that some could.
[ترجمه ترگمان]و در حالی که می سون در ایالت متحده آمریکا می گوید که او فکر نمی کند پیشنهاد او در بیشتر اشکال کنترل تولد دخالت کند، او این موضوع را انکار نمی کند
[ترجمه گوگل]و در حالی که میسون شخصیت ایالات متحده آمریکا می گوید که او فکر نمی کند که پیشنهادهاش در بیشتر اشکال کنترل تولد دخالت کند، او این را انکار نمی کند
9. And it's not just medical questions raised by personhood laws.
[ترجمه ترگمان]و این فقط پرسش های پزشکی نیست که توسط قوانین personhood مطرح شده است
[ترجمه گوگل]و این فقط سوالات پزشکی نیست که توسط قوانین شخصیت مطرح شده است
10. Solitude is the salt of personhood. It brings out the authentic flavor of every experience.
[ترجمه ترگمان]تنهائی نمک of است آن طعم معتبر هر تجربه را به همراه می آورد
[ترجمه گوگل]تنها بودن نمک شخصیت است این عطر و طعم معتبر از هر تجربه را به ارمغان می آورد
11. Arguments like that helped defeat personhood amendments in Colorado in 2008 and 20
[ترجمه ترگمان]بحث هایی مانند این به شکست amendments personhood در کلرادو در سال ۲۰۰۸ و ۲۰ کمک کرد
[ترجمه گوگل]نظریه هایی مانند این باعث شد که اصلاحات شخصی در کلرادو در سال 2008 و 20 مورد شکست خورد
12. Words, however, must build on this more basic sense of our own personhood and understanding of the world.
[ترجمه ترگمان]با این حال، کلمات باید بر این مفهوم اساسی تر از درک و درک خود از جهان بسازند
[ترجمه گوگل]واژه ها، با این حال، باید بر این اساس اساسی از شخصیت و درک ما از جهان است
13. Winnicott, in his work with psychotics, became interested in the early developmental processes that facilitate the emergence of personhood.
[ترجمه ترگمان]وینیکات در کار خود با psychotics به فرآیندهای اولیه رشد علاقه پیدا کرد که ظهور of را تسهیل می کند
[ترجمه گوگل]Winnicott، در کار خود را با روانشناسی، علاقه مند به فرآیندهای زودرس توسعه است که تسهیل در ظهور شخصیت
14. But by that time, the constitutional doctrine of corporate personhood was firmly rooted in the cases.
[ترجمه ترگمان]اما در آن زمان، اصول قانون اساسی of شرکت به شدت در این موارد ریشه داشت
[ترجمه گوگل]اما تا آن زمان دکترین قانون اساسی شخصیت شرکتی در مواردی کاملا ریشه داشت