موسسه ی اطلاعات اعتباری، موسسه ی اعتبار پژوهی (که در آن اعتبار و خوش معاملگی افراد را برای استفاده ی بانک ها و وام دهندگان و غیره مورد بررسی قرار می دهند) (credit agency هم می گویند)
credit bureau
موسسه ی اطلاعات اعتباری، موسسه ی اعتبار پژوهی (که در آن اعتبار و خوش معاملگی افراد را برای استفاده ی بانک ها و وام دهندگان و غیره مورد بررسی قرار می دهند) (credit agency هم می گویند)
انگلیسی به فارسی
مؤسسهی اطلاعات اعتباری، مؤسسهی اعتبارپژوهی (که در آن اعتبار و خوش معاملگی افراد را برای استفادهی بانکها و وامدهندگان و غیره بررسی میشود) (credit agency هم میگویند)
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: an organization that collects and dispenses credit information on individuals or companies.
جملات نمونه
1. Tell the credit bureau, in writing, what information you think is inaccurate.
[ترجمه ترگمان]به دفتر اعتباری، به صورت کتبی بگویید، چه اطلاعاتی را که فکر می کنید نادرست است، بگویید
[ترجمه گوگل]به صورت کتبی دفتر اعتباری را بفرمایید که اطلاعاتی که شما فکر میکنید نادرست است
[ترجمه گوگل]به صورت کتبی دفتر اعتباری را بفرمایید که اطلاعاتی که شما فکر میکنید نادرست است
2. Q: How long can a credit bureau report negative information?
[ترجمه ترگمان]سوال: چه مدت می توانید یک دفتر اعتباری اطلاعات منفی را گزارش کنید؟
[ترجمه گوگل]س: یک دفتر اعتباری تا چه حد می تواند اطلاعات منفی را گزارش کند
[ترجمه گوگل]س: یک دفتر اعتباری تا چه حد می تواند اطلاعات منفی را گزارش کند
3. The loan submission system and the credit bureau it interacts with are two systems that must cooperate to provide the data necessary to process a loan request.
[ترجمه ترگمان]سیستم ارائه وام و دفتر اعتباری که با آن تعامل دارد دو سیستم است که باید برای فراهم نمودن داده های لازم برای پردازش درخواست وام هم کاری کند
[ترجمه گوگل]سیستم ارائه وام و دفتر اعتباری که با آن تعامل دارد، دو سیستم هستند که باید برای ارائه اطلاعات لازم برای پردازش درخواست وام همکاری کنند
[ترجمه گوگل]سیستم ارائه وام و دفتر اعتباری که با آن تعامل دارد، دو سیستم هستند که باید برای ارائه اطلاعات لازم برای پردازش درخواست وام همکاری کنند
4. According to credit bureau TransUnion, the amount of credit card debt US consumers are carrying dropped to an 8-year low in the 2nd quarter, CNN reported.
[ترجمه ترگمان]به گزارش سی ان ان، به گفته TransUnion دفتر اعتباری، میزان بدهی مصرف کنندگان کارت اعتباری به ۸ سال پایین در سه ماهه دوم کاهش یافته است
[ترجمه گوگل]طبق گزارش TransUnion دفتر اعتباری، میزان بدهی های کارت اعتباری مصرف کنندگان ایالات متحده در سه ماهه دوم کاهش یافته و به 8 سال کاهش یافته است
[ترجمه گوگل]طبق گزارش TransUnion دفتر اعتباری، میزان بدهی های کارت اعتباری مصرف کنندگان ایالات متحده در سه ماهه دوم کاهش یافته و به 8 سال کاهش یافته است
5. So, Mr. Norris is building a "credit bureau for devices" in which every computer or cellphone will have a "reputation" based on its user's online behavior, shopping habits and demographics.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، آقای نوریس در حال ساخت یک \"دفتر اعتباری برای وسایل\" است که در آن هر رایانه یا تلفن همراه براساس رفتار آنلاین کاربر، عادات خرید و demographics شهرت دارد
[ترجمه گوگل]بنابراین، آقای نوریس "اداره اعتبار برای دستگاه ها" را بنا می کند که در آن هر رایانه یا تلفن همراه "اعتبار" بر اساس رفتار آنلاین کاربر، عادت های خرید و جمعیت شناختی ایجاد می شود
[ترجمه گوگل]بنابراین، آقای نوریس "اداره اعتبار برای دستگاه ها" را بنا می کند که در آن هر رایانه یا تلفن همراه "اعتبار" بر اساس رفتار آنلاین کاربر، عادت های خرید و جمعیت شناختی ایجاد می شود
6. The credit bureau system use case, on the other hand, says "the credit institution actor requests a copy of a credit report. "
[ترجمه ترگمان]از طرف دیگر سیستم اداره اعتبار می گوید: \" موسسه اعتباری به درخواست یک کپی از یک گزارش اعتباری نیاز دارد \"
[ترجمه گوگل]از سوی دیگر سیستم دفتر اعتباری از مورد استفاده می کند و می گوید: بازیگر موسسه اعتباری یک نسخه از یک گزارش اعتباری را درخواست می کند "
[ترجمه گوگل]از سوی دیگر سیستم دفتر اعتباری از مورد استفاده می کند و می گوید: بازیگر موسسه اعتباری یک نسخه از یک گزارش اعتباری را درخواست می کند "
7. The Equifax Credit Bureau is one of the three major credit reporting companies.
[ترجمه ترگمان]دفتر اعتباری Equifax یکی از سه شرکت گزارش اعتبار مهم است
[ترجمه گوگل]اداره اعتبار Equifax یکی از سه شرکت بزرگ گزارشگری اعتباری است
[ترجمه گوگل]اداره اعتبار Equifax یکی از سه شرکت بزرگ گزارشگری اعتباری است
8. Norris is building a "credit bureau for devices" in which every computer or cellphone will have a "reputation" based on its user's online behavior, shopping habits and demographics.
[ترجمه ترگمان]خانم نوریس در حال ساخت یک \"دفتر اعتباری برای وسایل\" است که در آن هر رایانه یا تلفن همراه براساس رفتار آنلاین کاربر، عادات خرید و demographics شهرت دارد
[ترجمه گوگل]نوریس "دفتر اعتباری برای دستگاه ها" را ساخت که در آن هر رایانه یا تلفن همراه "اعتبار" بر اساس رفتار کاربر آنلاین، عادت های خرید و جمعیت شناختی خود را دارد
[ترجمه گوگل]نوریس "دفتر اعتباری برای دستگاه ها" را ساخت که در آن هر رایانه یا تلفن همراه "اعتبار" بر اساس رفتار کاربر آنلاین، عادت های خرید و جمعیت شناختی خود را دارد
9. Thus, the actor part of the credit bureau transaction is a subset of the system part of the second transaction of the loan submission system.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، بخش هنرپیشه معاملات دفتر اعتباری، زیر مجموعه ای از سیستم بخش دوم سیستم تحویل وام است
[ترجمه گوگل]بنابراین، بخش بازیگری از معامله دفتر اعتباری، زیر مجموعه ای از بخش سیستم معامله دوم سیستم ارسال وام است
[ترجمه گوگل]بنابراین، بخش بازیگری از معامله دفتر اعتباری، زیر مجموعه ای از بخش سیستم معامله دوم سیستم ارسال وام است
10. His new employer can get his medical history from the insurance company, and his credit history from a credit bureau.
[ترجمه ترگمان]کارفرمای جدید او می تواند سوابق پزشکی خود را از شرکت بیمه و تاریخچه اعتباری او از یک دفتر اعتباری به دست آورد
[ترجمه گوگل]کارفرمای جدید او می تواند از تاریخ بیمه پزشکی خود و تاریخ اعتبار او از دفتر اعتباری دریافت کند
[ترجمه گوگل]کارفرمای جدید او می تواند از تاریخ بیمه پزشکی خود و تاریخ اعتبار او از دفتر اعتباری دریافت کند
11. The California Democrat introduced S600 last month, a measure to prevent credit bureaus from selling header information.
[ترجمه ترگمان]دموکرات کالیفرنیا در ماه گذشته S۶۰۰ را معرفی کرد، اقدامی برای جلوگیری از فروش دفاتر اعتباری از فروش اطلاعات سرآمد
[ترجمه گوگل]دموکرات کالیفرنیا ماه گذشته S600 را معرفی کرد، یک اقدام برای جلوگیری از فروش ادارات اعتباری از فروش اطلاعات هدر
[ترجمه گوگل]دموکرات کالیفرنیا ماه گذشته S600 را معرفی کرد، یک اقدام برای جلوگیری از فروش ادارات اعتباری از فروش اطلاعات هدر
12. This is also true in the third transaction, where the system part of the credit bureau transaction is a subset of the actor part of the third transaction.
[ترجمه ترگمان]این امر در تراکنش سوم نیز صادق است، که در آن بخش سیستم از بخش اعتبار بخشی از قسمت عامل معامله سوم است
[ترجمه گوگل]این نیز در معامله سوم درست است، جایی که سیستم بخشی از معامله دفتر اعتباری، زیرمجموعه قسمت بازیگر معامله سوم است
[ترجمه گوگل]این نیز در معامله سوم درست است، جایی که سیستم بخشی از معامله دفتر اعتباری، زیرمجموعه قسمت بازیگر معامله سوم است
13. Now, let's look at this request from the perspective of the credit bureau system.
[ترجمه ترگمان]حال، اجازه دهید به این درخواست از دیدگاه سیستم دفتر اعتباری نگاه کنیم
[ترجمه گوگل]اکنون، بیایید از این منظر از سیستم دفتر اعتباری به این درخواست نگاه کنیم
[ترجمه گوگل]اکنون، بیایید از این منظر از سیستم دفتر اعتباری به این درخواست نگاه کنیم
14. Instead of ordering them all at once, request a report from a different credit bureau every four months.
[ترجمه ترگمان]به جای سفارش دادن به همه آن ها، هر چهار ماه یک گزارش از یک دفتر اعتباری مختلف درخواست کنید
[ترجمه گوگل]به جای اینکه همه آنها را در یک زمان مرتب کنید، هر چهار ماه یک گزارش از دفاتر اعتباری دیگر درخواست کنید
[ترجمه گوگل]به جای اینکه همه آنها را در یک زمان مرتب کنید، هر چهار ماه یک گزارش از دفاتر اعتباری دیگر درخواست کنید
پیشنهاد کاربران
موسسه ی اعتبارسنجی
کلمات دیگر: