کلمه جو
صفحه اصلی

boor


معنی : دهاتی، ادم خشن، ادم بی تربیت، روستایی، باغبان
معانی دیگر : (در اصل) کشاورز، کارگر مزرعه

انگلیسی به فارسی

باغبان، روستایی، دهاتی، آدم بی‌تربیت، آدم خشن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a rough-mannered or insensitive person.
مترادف: churl, Philistine
متضاد: gentleman
مشابه: barbarian, bear, beast, brute, clown, heathen, lout, oaf, savage, slob, vulgarian, yahoo

- After he'd talked about himself all through dinner and repeatedly insulted the waitress, she decided her date was a complete boor.
[ترجمه ترگمان] بعد از این که در تمام مدت شام در مورد خودش حرف زده بود و بارها به مستخدمه توهین کرده بود، به این نتیجه رسید که قرار ملاقات او کاملا بی تربیت است
[ترجمه گوگل] پس از آنکه او را از طریق شام صحبت کرد و مدافع پیشخدمت را مداوا کرد، تصمیم گرفت که تاریخ او را کامل کند

(2) تعریف: a peasant or yokel, esp. a crude or illiterate one.
مترادف: bumpkin, churl, clodhopper, hayseed
متضاد: gentleman
مشابه: barbarian, hick, hillbilly, philistine, redneck, yokel

• rude person, uncultured person
a boor is a boorish person; an old-fashioned word.

مترادف و متضاد

دهاتی (اسم)
peasant, backwoodsman, villager, chuff, carl, clodhopper, boor, yokel, churl, hobnail, kern, villein

ادم خشن (اسم)
bargee, boor, toughie, toughy

ادم بی تربیت (اسم)
carl, boor, cad

روستایی (اسم)
farmer, peasant, villager, clodhopper, boor, bucolic, commoner, cottager, yokel, churl, hobnail, georgic, kern, ruralist

باغبان (اسم)
boor, gardener, nurseryman

clod


Synonyms: barbarian, bear, boob, brute, buffoon, cad, churl, dork, goon, lout, oaf, peasant, philistine, rube, vulgarian


Antonyms: charmer, enthusiast, exciter


جملات نمونه

1. She has thrown herself away upon that boor from sheer ignorance that better individuals existed!
[ترجمه ترگمان]او خود را از نادانی مطلق که اشخاص بهتر وجود دارند دور انداخته بود!
[ترجمه گوگل]او خود را از این نادیده گرفتن که افراد بهتر وجود دارد دور می کنند!

2. Damn sight more than that boor behind the bar.
[ترجمه ترگمان] خیلی بیشتر از اون مرتیکه احمق پشت بار
[ترجمه گوگل]لعنتی بیش از آن که پشت سر نوار است

3. Don't be such a boor!
[ترجمه ترگمان]احمق نباش!
[ترجمه گوگل]چنین خسارت نکنید

4. Any boor with a fax machine and your phone number can deluge you with unwanted documents.
[ترجمه ترگمان]هر فرد وحشی با دستگاه فکس و شماره تلفن شما می تواند با مدارک ناخواسته به شما سیلی بزند
[ترجمه گوگل]هر کدام از دستگاه های فکس و شماره تلفن شما می تواند به شما اسناد ناخواسته را بسوزاند

5. If he fears the intellectual, he despises the boor.
[ترجمه ترگمان]اگر از نظر عقلی بترسد از آدم boor متنفر است
[ترجمه گوگل]اگر از فکرم نترسد، او خجالت می کشد

6. An uncouth, crude, or ill-bred person; a boor.
[ترجمه ترگمان]آدم زمخت و زمخت و خشن و خشن است
[ترجمه گوگل]یک فرد بی رحم، خام یا بدبخت؛ منفجر کردن

7. I'm a bit of a boor, so I hope you won't mind if I speak bluntly.
[ترجمه ترگمان]من کمی آدم پست هستم، پس امیدوارم ایرادی نداشته باشد که بی پرده حرف بزنم
[ترجمه گوگل]من کمی نگران کننده هستم، بنابراین امیدوارم اگر به طور صریح صحبت نکنم، به ذهنم خطور نمی کند

8. Of course, the young man reveals himself as a boor, and pays rather messily for it.
[ترجمه ترگمان]البته، مرد جوان خودش را مثل یک آدم رذل نشان می دهد و خیلی هم به خودش زحمت می دهد
[ترجمه گوگل]البته، مرد جوان خود را به عنوان خفه کننده بیان می کند و به راحتی به آن می پردازد

9. Glad that he had the shadows to conceal his distaste, Oscar shook it, and bid the boor goodnight.
[ترجمه ترگمان]فیلیپ خوشحال بود که سایه the را پنهان کرده است، و آن را به علامت خداحافظی تکان داد و از شب خداحافظی به خیر گفت
[ترجمه گوگل]خوشبختانه او سایه هایی را برای مخفی کردن خود پنهان کرده بود، اسکار آن را تکان داد و شب بخیر را پیشنهاد داد

10. Below the bolt, the strip had smooth sailing again all the way to the boor.
[ترجمه ترگمان]در پایین پیچ، نوار لخت دوباره راه خود را به طرف آدم پست و خشن باز کرده بود
[ترجمه گوگل]در زیر پیچ، نوار بارانی صاف و بی سر و صدا دوباره تمام راه را به خنک

11. At the end of the passage he saw a boor and heard a baby crying.
[ترجمه ترگمان]در انتهای راهرو مردی را دید که گریه می کرد و گریه می کرد
[ترجمه گوگل]در پایان این گذر، او را دیدم و صدای گریه کودک را شنیدم

12. " Oh, the man's impossible -- an ill - bred boor,'said Scarlett.
[ترجمه ترگمان]اسکارلت گفت: اوه، این مرد غیر ممکنه - یه آدم زشت و بی تربیت
[ترجمه گوگل]اسکارلت گفت: 'اوه، غیرممکن مرد - بدبختی خردسال'

پیشنهاد کاربران

گستاخ
بی ادب
بی تربیت


کلمات دیگر: