1. She has thrown herself away upon that boor from sheer ignorance that better individuals existed!
[ترجمه ترگمان]او خود را از نادانی مطلق که اشخاص بهتر وجود دارند دور انداخته بود!
[ترجمه گوگل]او خود را از این نادیده گرفتن که افراد بهتر وجود دارد دور می کنند!
2. Damn sight more than that boor behind the bar.
[ترجمه ترگمان] خیلی بیشتر از اون مرتیکه احمق پشت بار
[ترجمه گوگل]لعنتی بیش از آن که پشت سر نوار است
3. Don't be such a boor!
[ترجمه ترگمان]احمق نباش!
[ترجمه گوگل]چنین خسارت نکنید
4. Any boor with a fax machine and your phone number can deluge you with unwanted documents.
[ترجمه ترگمان]هر فرد وحشی با دستگاه فکس و شماره تلفن شما می تواند با مدارک ناخواسته به شما سیلی بزند
[ترجمه گوگل]هر کدام از دستگاه های فکس و شماره تلفن شما می تواند به شما اسناد ناخواسته را بسوزاند
5. If he fears the intellectual, he despises the boor.
[ترجمه ترگمان]اگر از نظر عقلی بترسد از آدم boor متنفر است
[ترجمه گوگل]اگر از فکرم نترسد، او خجالت می کشد
6. An uncouth, crude, or ill-bred person; a boor.
[ترجمه ترگمان]آدم زمخت و زمخت و خشن و خشن است
[ترجمه گوگل]یک فرد بی رحم، خام یا بدبخت؛ منفجر کردن
7. I'm a bit of a boor, so I hope you won't mind if I speak bluntly.
[ترجمه ترگمان]من کمی آدم پست هستم، پس امیدوارم ایرادی نداشته باشد که بی پرده حرف بزنم
[ترجمه گوگل]من کمی نگران کننده هستم، بنابراین امیدوارم اگر به طور صریح صحبت نکنم، به ذهنم خطور نمی کند
8. Of course, the young man reveals himself as a boor, and pays rather messily for it.
[ترجمه ترگمان]البته، مرد جوان خودش را مثل یک آدم رذل نشان می دهد و خیلی هم به خودش زحمت می دهد
[ترجمه گوگل]البته، مرد جوان خود را به عنوان خفه کننده بیان می کند و به راحتی به آن می پردازد
9. Glad that he had the shadows to conceal his distaste, Oscar shook it, and bid the boor goodnight.
[ترجمه ترگمان]فیلیپ خوشحال بود که سایه the را پنهان کرده است، و آن را به علامت خداحافظی تکان داد و از شب خداحافظی به خیر گفت
[ترجمه گوگل]خوشبختانه او سایه هایی را برای مخفی کردن خود پنهان کرده بود، اسکار آن را تکان داد و شب بخیر را پیشنهاد داد
10. Below the bolt, the strip had smooth sailing again all the way to the boor.
[ترجمه ترگمان]در پایین پیچ، نوار لخت دوباره راه خود را به طرف آدم پست و خشن باز کرده بود
[ترجمه گوگل]در زیر پیچ، نوار بارانی صاف و بی سر و صدا دوباره تمام راه را به خنک
11. At the end of the passage he saw a boor and heard a baby crying.
[ترجمه ترگمان]در انتهای راهرو مردی را دید که گریه می کرد و گریه می کرد
[ترجمه گوگل]در پایان این گذر، او را دیدم و صدای گریه کودک را شنیدم
12. " Oh, the man's impossible -- an ill - bred boor,'said Scarlett.
[ترجمه ترگمان]اسکارلت گفت: اوه، این مرد غیر ممکنه - یه آدم زشت و بی تربیت
[ترجمه گوگل]اسکارلت گفت: 'اوه، غیرممکن مرد - بدبختی خردسال'