کلمه جو
صفحه اصلی

put aside


1- ذخیره کردن، برای روز مبادا گذاشتن، اندوختن 2- دور انداختن، دل کندن، کنار گذاشتن، صرفنظر کردن

انگلیسی به فارسی

ذخیره کردن، اندوختن


صرف‌‌‌نظر کردن


انگلیسی به انگلیسی

عبارت ( phrase )
• : تعریف: to save for a future time.
مشابه: leave, reserve, save, shelve

- We finished the cake, but I put a piece aside for you.
[ترجمه Fateme Aminian] ما کیک رو تموم کردیم ، ولی من یه تیکه واست کنار گذاشتم: )
[ترجمه ترگمان] ما کیک رو تموم کردیم اما یه تیکه از تو گذاشتم کنار
[ترجمه گوگل] ما کیک را به پایان رسانده ایم، اما برای شما قطعه ای گذاشته ام
- She put aside the book she was reading when her visitor entered the room.
[ترجمه ترگمان] کتاب را کنار گذاشت که وقتی مهمان وارد اتاق شد، کتاب می خواند
[ترجمه گوگل] او کتابی را که خواندن او در اتاق بود، کنار گذاشت
- We don't have time to discuss that issue today, so let's put it aside for now.
[ترجمه ترگمان] امروز وقت نداریم که در مورد این موضوع صحبت کنیم، پس بیایید آن را برای الان کنار بگذاریم
[ترجمه گوگل] ما وقت نداریم که امروز بحث کنیم، بنابراین بگذارید آن را کنار بگذاریم

• save; store; set aside

مترادف و متضاد

Save (money)


Ignore or intentionally disregard (something), temporarily or permanently


جملات نمونه

1. We should put aside and postpone all other reforms; that we have but one task-----the istruction of the people, the diffusion of education, the ecourgement of science----on that day a great step will have then been taken in our rgenerion.
[ترجمه ترگمان]ما باید همه اصلاحات دیگر را کنار بگذاریم و به تعویق بیاندازیم، که ما یک وظیفه داریم - - the مردم، انتشار آموزش، علوم سیاسی - - در آن روز یک گام بزرگ در rgenerion ما گرفته خواهد شد
[ترجمه گوگل]ما باید تمام اصلاحات دیگر را کنار بگذاریم؛ که ما فقط یک وظیفه داریم ----- از بین بردن مردم، انتشار آموزش و پرورش علم ---- در آن روز، گام مهمی در رگه های ما برداشته خواهد شد

2. He's put aside a tidy sum for his retirement.
[ترجمه ترگمان]مبلغی را هم برای بازنشستگی خودش کنار گذاشته
[ترجمه گوگل]او برای تکمیل بازنشستگی، مبلغی کامل به او داده است

3. For you, I can put aside all the.
[ترجمه ترگمان]برای تو، من می توانم همه را کنار بگذارم
[ترجمه گوگل]برای شما، من می توانم همه چیز را کنار بگذارم

4. Put aside all Facing the misunderstanding to keep cool.
[ترجمه ترگمان]همه رو در مقابل سو تفاهم قرار بده تا خونسرد باشی
[ترجمه گوگل]کنار گذاشتن همه در کنار سوء تفاهم برای نگه داشتن سرد

5. Facing the sea, put aside all the bad mood, to see would be his white.
[ترجمه ترگمان]روبرو شدن با دریا، تمام حالت بد را کنار گذاشت تا سفیدی او را ببیند
[ترجمه گوگل]در مواجهه با دریا، تمام خلق و خوی بد را کنار بگذارید، تا سفید شود

6. You must put aside your pride and call her.
[ترجمه ترگمان]باید غرورت را کنار بگذاری و به او زنگ بزنی
[ترجمه گوگل]شما باید غرور خود را کنار بگذارید و او را صدا بزنید

7. They decided to put aside their differences.
[ترجمه ترگمان]آن ها تصمیم گرفتند اختلاف های خود را کنار بگذارند
[ترجمه گوگل]آنها تصمیم گرفتند تفاوتشان را کنار بگذارند

8. She's put aside a tidy sum for her retirement.
[ترجمه ترگمان]مبلغی را که برای بازنشستگی او تهیه کرده بود کنار گذاشت
[ترجمه گوگل]او برای تکمیل بازنشستگی مبلغی را به همراه دارد

9. He put aside the papers after a cursory study.
[ترجمه ترگمان]کاغذها را پس از یک مطالعه سرسری به کناری نهاد
[ترجمه گوگل]او پس از مطالعه دقیق، مقالات را کنار گذاشت

10. Every week I put aside a few pounds for a new TV.
[ترجمه ترگمان]هر هفته چند پوند برای یه تلویزیون جدید کنار گذاشتم
[ترجمه گوگل]هر هفته چندین پوند برای تلویزیون جدید گذاشتم

11. Encourage children to put aside some of their pocket-money to buy Christmas presents.
[ترجمه ترگمان]کودکان را تشویق کنید که مقداری از پول توجیبی خود را کنار بگذارند تا هدایای کریسمس بخرند
[ترجمه گوگل]کودکان را تشویق کنید که برخی از جیب های خود را برای خرید هدایای کریسمس کنار بگذارند

12. My father wanted me to have some money put aside for a rainy day.
[ترجمه ترگمان]پدرم از من خواست که مقداری پول برای روز مبادا کنار بگذارم
[ترجمه گوگل]پدرم می خواست من پولی برای روز بارانی بپردازم

13. The Senate and the Assembly put aside political differences to pass the aid package.
[ترجمه ترگمان]مجلس سنا و مجلس اختلافات سیاسی را کنار گذاشتند تا بسته کمکی را تصویب کنند
[ترجمه گوگل]مجلس سنا و مجلس برای کنار گذاشتن بسته های کمک های سیاسی اختلافات سیاسی را کنار گذاشتند

14. I put aside a little every month for a deposit on a house.
[ترجمه ترگمان]من هر ماه یه کمی پول خرج خونه کردم
[ترجمه گوگل]من هر ماه برای سپردن یک خانه به منزل کنار گذاشتم

15. You must put aside your pride and apologise to him.
[ترجمه ترگمان]باید غرورت را کنار بگذاری و از او عذرخواهی کنی
[ترجمه گوگل]شما باید غرور خود را کنار بگذارید و از او معذرت بخواهید

پیشنهاد کاربران

کنار گذاشتن

ذخیره کردن

طفره رفتن

Put all your doubts aside
دور ریختن

صرف کردن
مثلاto put aside enough time


کلمات دیگر: