کلمه جو
صفحه اصلی

smell a rat


مشکوک شدن، (به حیله یا توطئه و غیره) پی بردن، (عامیانه) به عیب یا اشکال یا نابسامانی پی بردن

انگلیسی به انگلیسی

عبارت ( phrase )
• : تعریف: to suspect that something is wrong.

• be suspicious of someone, feel someone is against a common cause

جملات نمونه

1. I smell a rat.
[ترجمه سارا:] یه بوهایی میاد
[ترجمه ترگمان] من بوی موش رو حس می کنم
[ترجمه گوگل]من بوی موش هستم

2. If I don't send a picture, he will smell a rat.
[ترجمه سارا] اگر تصویر را ارسال نکنم، به من شک میکند
[ترجمه ترگمان]اگر من یک عکس بفرستم، او بوی یک موش را حس می کند
[ترجمه گوگل]اگر یک تصویر ارسال نکنم، موش را بوی می دهد

3. It is enough to make you smell a rat and be damned for your cynicism.
[ترجمه ترگمان]همین کافیه که یه موش رو بو کنی و برای cynicism لعنت به شه
[ترجمه گوگل]این به اندازه کافی است که شما را ببوسد و برای بدبینی شما مرده باشد

4. I only began to smell a rat when he couldn't come up with the documents he claimed to have.
[ترجمه ترگمان]من فقط شروع به بو کردن یک موش کردم که او نمی توانست با اسنادی که ادعا می کرد داشته باشد بالا بیاید
[ترجمه گوگل]من تنها زمانی شروع به بوی موش کردم که او نمیتوانست اسنادی را که ادعا میکرد میآورد

5. Suffice to say, we smell a rat.
[ترجمه ترگمان] همین قدر بگم که ما بوی موش رو حس می کنیم
[ترجمه گوگل]کافی است بگوییم ما موش را بویژه می دهیم

6. The investor doesn't start to smell a rat until the payments aren't coming in.
[ترجمه ترگمان]سرمایه گذار شروع به بوییدن موش نمی کند تا وقتی که پرداخت ها وارد نشود
[ترجمه گوگل]سرمایه گذار شروع به بوییدن موش نمی کند تا زمانی که پرداخت ها وارد نمی شوند

7. I smell a rat here - I really do.
[ترجمه ترگمان]من بوی یه موش رو حس می کنم واقعا خوشم میاد
[ترجمه گوگل]من اینجا یک موش بوی هستم - واقعا من

8. We started to smell a rat when they asked for an extra £500 deposit.
[ترجمه ترگمان]ما شروع کردیم به بو کشیدن یک موش در زمانی که آن ها درخواست سپرده ۵۰۰ پوندی اضافی کردند
[ترجمه گوگل]هنگامی که آنها برای سپرده گذاری 500 پوند اضافی درخواست کردند، ما شروع به بوی موش کردیم

9. He could smell a rat, and he knew just how the men had been cheated.
[ترجمه ترگمان]او می توانست بوی موش را حس کند، و می دانست که چگونه مردان فریب خورده بودند
[ترجمه گوگل]او می تواند یک موش بوی داشته باشد، و او می دانست که مردان چگونه فریب خورده اند

10. She felt that he was beginning to smell a rat.
[ترجمه ترگمان]احساس می کرد که دارد بوی موش را استشمام می کند
[ترجمه گوگل]او احساس کرد که او شروع به بوی یک موش

11. Shareholders of targeted companies are also starting to smell a rat.
[ترجمه ترگمان]سهامداران شرکت های مورد نظر همچنین شروع به بوییدن موش می کنند
[ترجمه گوگل]سهامداران شرکت های هدف نیز شروع به بوی یک موش

12. She was worried that he was beginning to smell a rat.
[ترجمه ترگمان]او نگران بود که دارد شروع به بو کردن یک موش می کند
[ترجمه گوگل]او نگران بود که او شروع به بوی یک موش

13. The old man would probably smell a rat if he were to claim them now.
[ترجمه ترگمان]پیرمرد احتمالا اگر می خواست آن ها را به دست آورد، بوی موش می داد
[ترجمه گوگل]اگر پیرمرد احتمالا بوی این موش را بفروشد، پیر می شود

14. I smell a rat. I don't think he's telling the truth.
[ترجمه ترگمان] من بوی موش رو حس می کنم فکر نکنم حقیقت رو گفته باشه
[ترجمه گوگل]من بوی موش هستم فکر نمی کنم او حقیقت را بگوید

15. Why are the police looking for me? I smell a rat.
[ترجمه ترگمان]چرا پلیس دنبال من میگرده؟ من بوی موش رو حس می کنم
[ترجمه گوگل]چرا پلیس به دنبال من است؟ من بوی موش هستم

پیشنهاد کاربران

یه کاسه ای زیر نیم کاسه است!


یه خبراییه

قضیه کمی بو داره

?How come the front door is open
? Didn't you close it before we went shopping

I'm sure I did. I can't understand it. Frankly, I smell a rat

Me, too. I'm convinced that something is definitely wrong here. We'd better call the police

یه ریگی به کفششونه

یه بوهای میاد

یه جای کار میلنگه. .

من مشکوک شدم.

توضیح درباره اصطلاح smell a rat
وقتی یک موش در سوراخ های دیوار مانده و بمیرد بوی بدی می دهد، برای همین وقتی بوی خیانت یا چیز مشکوکی به نظر برسد اصطلاحا می گویند smell a rat.

منبع: سایت بیاموز


کلمات دیگر: