کلمه جو
صفحه اصلی

fraternization


معنی : برادری، اخوت، دوستی کردن
معانی دیگر : اخوت، دوستی کردن، برادری

انگلیسی به فارسی

اخوت، دوستی کردن، برادری


برادرانه، برادری، اخوت، دوستی کردن


انگلیسی به انگلیسی

• communion, fellowship; associating with others in a brotherly manner (also fraternisation)

مترادف و متضاد

برادری (اسم)
brotherhood, fraternity, fraternization

اخوت (اسم)
fraternity, fraternization

دوستی کردن (اسم)
fraternization

جملات نمونه

1. It was this fraternization that broke up Chiang Kai-shek's vain hopes to hold on to Manchuria. Slowly his hold on the territory beyond the Great Wall weakened and crumbled away.
[ترجمه ترگمان]این fraternization بود که چیانگ Kai را شکست داد - hopes بی هوده s برای نگه داشتن منچوری نفوذ او در قلمرو آن سوی دیوار بزرگ ضعیف شد و فرو ریخت
[ترجمه گوگل]این برادری بود که فریب چیانگ کای شیک را امیدوار بود تا مانچووری را نگه دارد او به آرامی در قلمرو فراتر از دیوار بزرگ تضعیف شد و فرو ریخت

2. If your company has a policy against employee fraternization, you can use that as the reason you won't pursue a personal relationship.
[ترجمه ترگمان]اگر شرکت شما یک سیاست علیه fraternization کارمند دارد، می توانید از آن به عنوان دلیلی که یک رابطه شخصی را دنبال نمی کنید، استفاده کنید
[ترجمه گوگل]اگر شرکت شما سیاست ضد برادرانه کارکنان داشته باشد، می توانید از آن به عنوان دلیل اینکه شما رابطه شخصی را دنبال نخواهید کرد

3. You KNOW the rules against fraternization .
[ترجمه ترگمان]تو قوانین رو در مورد دوستی می دونی
[ترجمه گوگل]شما قوانین ضد برادری را می دانید

4. The military's fraternization policies prohibit active duty personnel from marrying local civilians, military spokeswoman Lieutenant Colonel Josslyn Aberle told the newspaper.
[ترجمه ترگمان]سرهنگ سرهنگ Josslyn Aberle، سخنگوی ارتش، به روزنامه گفت که سیاست های fraternization نظامی پرسنل فعال وظیفه را از ازدواج با شهروندان محلی منع می کند
[ترجمه گوگل]سخنگوی ارتش، سرهنگ دوم جوسین آبرل، روزنامه به خبرنگاران گفت که سیاست های اخروی ارتش، کارکنان وظیفه فعال را از ازدواج با شهروندان محلی محروم می کند

5. Fraternization within the chain of command, prejudicial to good order and discipline.
[ترجمه ترگمان]fraternization در زنجیره فرماندهی، که نظم و انضباط خوبی را به مخاطره می افکند
[ترجمه گوگل]دوستی درون زنجیره ای از فرماندهی، که منجر به نظم و نظم خوب می شود

6. The mass beside the atom; the strip of ruined wall and the broken bowl,--threatening fraternization of every sort of rubbish. Sisyphus had thrown his rock there and Job his potsherd.
[ترجمه ترگمان]توده کنار اتم، تکه دیوار خراب و کاسه شکسته و کاسه شکسته و هر نوع خرت و پرت را از هم جدا می کند دیوی rock را آنجا انداخته بود و ایوب تیله شکسته اش را به کار انداخته بود
[ترجمه گوگل]توده در کنار اتم؛ نوار از دیوار ویران شده و کاسه شکسته - تهدید اخروی هر گونه زباله سیسیفوس سنگ خود را پرتاب کرده بود و شغل او را به دست آورده بود

7. If a boycott were to be organized in a logical consistent aggressive, it's not the sport that is a moment of openness and fraternization .
[ترجمه ترگمان]اگر تحریمی در یک تهاجم منطقی منطقی سازمان دهی شود، ورزشی نیست که یک لحظه باز بودن و fraternization باشد
[ترجمه گوگل]اگر یک تحریم در یک تهاجم منطقی سازگار بود، این ورزش نیست که یک لحظه از باز بودن و برادرانه باشد

8. Every German is a potential source of trouble; therefore, there must be no fraternization with any of the German people.
[ترجمه ترگمان]هر آلمانی یک منبع بالقوه مشکل است؛ بنابراین، هیچ fraternization با هیچ یک از مردم آلمان وجود ندارد
[ترجمه گوگل]هر آلمانی یک منبع بالقوه مشکل است؛ بنابراین، نباید با هیچ یک از مردم آلمان فریب خورده باشد

9. The Zentraedi had always been rigidly segregated by sex, and most of them found the thought of fraternization disquieting to the point where it had been known to make them physically ill.
[ترجمه ترگمان]The همیشه جدا از جنس دور از هم جدا شده بود و بیشتر آن ها فکر کردن به دوستی را که از نظر جسمی بیمار بود، پیدا کردند
[ترجمه گوگل]Zentraedi همیشه با جنس مخالف جدایی ناپذیر بود و اکثر آنها تصور برادرانه بودن را نگران کننده میدانستند تا بدانند که آنها از لحاظ جسمی بیمار بودند

پیشنهاد کاربران

دوستی برادری


کلمات دیگر: