کلمه جو
صفحه اصلی

cast doubt on


مورد شک قرار دادن

جملات نمونه

1. Some journalists have cast doubt on the authenticity of the official version of events.
[ترجمه ahmad fallah] برخی روزنامه نگاران در مورد صحت تفسیر رسمی رویدادها تردید دارند.
[ترجمه ترگمان]برخی روزنامه نگاران در مورد اصالت نسخه رسمی رویدادها تردید دارند
[ترجمه گوگل]برخی از روزنامه نگاران در مورد صحت نسخه رسمی رویدادها شک دارند

2. New evidence has cast doubt on the guilt of the man jailed for the crime.
[ترجمه ترگمان]شواهد جدید نسبت به گناه مردی که به خاطر جرم زندانی شده است، تردید دارد
[ترجمه گوگل]شواهد جدید، گناه مردی را که برای جرم زندانی شده است، تردید کرده است

3. Last night a top criminal psychologist cast doubt on the theory.
[ترجمه ترگمان]دیشب یک روانشناس ارشد جنایی در مورد این نظریه تردید کرد
[ترجمه گوگل]شب گذشته یکی از روانشناسان جنایی جنایی این نظر را زیر سوال برد

4. The new figures cast doubt on the government'sclaim to have achieved a surgical strike against military targets.
[ترجمه ترگمان]چهره های جدید شک دارند که دولت به یک حمله جراحی بر علیه اهداف نظامی دست یافته است
[ترجمه گوگل]چهره های جدید به تظاهرات دولت شک می کنند تا اعتصاب جراحی علیه اهداف نظامی انجام دهند

5. Newly-discovered documents cast doubt on the guilt of the two men.
[ترجمه ترگمان]اسناد تازه کشف شده در مورد گناه این دو مرد تردید دارند
[ترجمه گوگل]اسناد تازه کشف شده در مورد گناه این دو نفر تردید دارند

6. She cast doubt on this news.
[ترجمه ترگمان]بدون شک به این خبر شک کرد
[ترجمه گوگل]او این خبر را تکان داد

7. The prosecution tried to cast doubt on her character as a witness.
[ترجمه ترگمان]دادستان سعی کرد به شخصیت او به عنوان یک شاهد شک کند
[ترجمه گوگل]پیگرد قانونی تلاش کرد تا شخصیت او را به عنوان یک شاهد تردید کند

8. Witnesses have cast doubt on the suspect's innocence.
[ترجمه ترگمان]شهود به بی گناهی مظنون شک کرده اند
[ترجمه گوگل]شاهدان بر بی گناهی مظنون شک دارند

9. The incident cast doubt on her motives and reliability.
[ترجمه ترگمان]این حادثه به انگیزه و اعتماد وی نسبت داده شد
[ترجمه گوگل]این حادثه انگیزه ها و قابلیت اطمینان او را تردید می کند

10. New evidence has cast doubt on the guilty verdict.
[ترجمه ترگمان]شواهد جدید در مورد حکم مجرم تردید دارند
[ترجمه گوگل]شواهد جدید بر رأی گناه متهم شده اند

11. There are factors, however, that have cast doubt on the statue's authenticity.
[ترجمه ترگمان]با این حال، عواملی وجود دارند که به صحت این مجسمه شک دارند
[ترجمه گوگل]اما فاکتورهایی وجود دارد که بر اعتبار مجسمه شک دارند

12. The latest scientific discoveries cast doubt on earlier theories.
[ترجمه ترگمان]آخرین کشفیات علمی در مورد نظریه های قبلی تردید دارند
[ترجمه گوگل]آخرین اکتشافات علمی تئوری های قبلی را تردید می کند

13. New witnesses have cast doubt on some of the evidence that sent the 19 year old to the gallows.
[ترجمه ترگمان]شاهدهای جدید شک دارن که یه سری شواهد که اون ۱۹ سال پیش رو به چوبه دار فرستاده بود شک داشته باشن
[ترجمه گوگل]شاهدان جدید، برخی از شواهد را مبنی بر اینکه 19 ساله به چوبه دار فرستاده شده اند، تردید کرده است

14. Neighbors quickly cast doubt on Hill's version of the story.
[ترجمه ترگمان]همسایگان به سرعت در مورد نسخه هیل داستان تردید دارند
[ترجمه گوگل]همسایگان به سرعت به نسخه هیل از داستان شک می کنند

پیشنهاد کاربران

انداختن سایه ی شک
به زیر سوال بردن
به شبهه انداختن
مورد شک و تردید قرار دادن

زیر سوال بردن


کلمات دیگر: