1. These statistics grossly misrepresent the reality.
[ترجمه ترگمان]این آمار به طور فاحش واقعیت را وارونه جلوه می داد
[ترجمه گوگل]این آمار به شدت واقعیت را پنهان می کند
2. Some sellers will attempt to misrepresent the condition of a house to buyers.
[ترجمه ترگمان]برخی از فروشندگان سعی خواهند کرد شرایط یک خانه را برای خریداران به غلط تفسیر کنند
[ترجمه گوگل]برخی از فروشندگان تلاش می کنند که شرایط خرید یک خانه را به خریداران نشان دهند
3. As a result they further misrepresent the characters and by misusing them have added to the confusion.
[ترجمه ترگمان]در نتیجه آن ها به غلط قضاوت می کنند و با استفاده از آن ها به سردرگمی اضافه شده اند
[ترجمه گوگل]در نتیجه آنها شخصیت ها را نادرست تر نشان می دهند و با سوء استفاده از آنها به اشتباه اضافه شده اند
4. As the American debate intensifies, Chinese officials misrepresent the extent of Internet filtering.
[ترجمه ترگمان]همانطور که بحث آمریکا شدت می گیرد، مقامات چینی میزان فیلترینگ اینترنت را غلط تفسیر می کنند
[ترجمه گوگل]همانطور که بحث آمریکا در حال افزایش است، مقامات چینی میزان فیلترینگ اینترنت را جعل می کنند
5. If you misrepresent what's in the plan, we will call you out.
[ترجمه ترگمان]اگه تو فکر می کنی که نقشه چیه، بهت زنگ می زنیم
[ترجمه گوگل]اگر شما اشتباهاتی در طرح دارید، ما شما را بیرون خواهیم زد
6. Never misrepresent a subordinate's performance during performance appraisals.
[ترجمه ترگمان]هرگز عملکرد زیردست را در طول ارزیابی عملکرد غلط تفسیر نکنید
[ترجمه گوگل]هرگونه عملکرد زیردستان در هنگام ارزیابی عملکرد هرگز نادرست نیست
7. Let not your un - Christlike character misrepresent Jesus.
[ترجمه ترگمان]بذار شخصیت un رو از دست بدیم، خدای من
[ترجمه گوگل]اجازه ندهید شخصیت مسیحی شما عیسی را نادرست بداند
8. Country - relative indices also tend to misrepresent company size.
[ترجمه ترگمان]شاخص های مرتبط با کشور همچنین گرایش به misrepresent اندازه شرکت دارند
[ترجمه گوگل]کشور - شاخص های نسبی نیز تمایل دارند که حجم شرکت را اشتباه کنند
9. Why misrepresent yourself to a future employer or try to be someone you're not?
[ترجمه ترگمان]چرا خودتان را به یک کارفرمای آینده ارجاع دهید و یا سعی کنید کسی باشید که نیستید؟
[ترجمه گوگل]چرا خود را به یک کارفرمای آینده اشتباه می دهید و یا سعی می کنید شخص دیگری باشید؟
10. To give a false or misleading account of; misrepresent.
[ترجمه ترگمان]یک حساب غلط یا گمراه کننده از غلط تفسیر کنید
[ترجمه گوگل]برای دادن یک حساب نادرست یا گمراه کننده؛ اشتباه
11. Autumn Lake crabs, yellow fat, you misrepresent a package.
[ترجمه ترگمان]\"پاییز لیک خرچنگ\"، چاق زرد، یک بسته را جعل می کنید
[ترجمه گوگل]خرچنگ دریاچه پاییز، چربی زرد، یک جعبه را اشتباه می گیرید
12. Astrologers do not misrepresent their sources of information, and make every effort to verify their accuracy.
[ترجمه ترگمان]Astrologers منابع اطلاعاتی خود را به غلط تفسیر نمی کنند و هر تلاشی را برای تایید صحت آن ها انجام می دهند
[ترجمه گوگل]ستاره شناسان منابع اطلاعات خود را اشتباه می گیرند و هر گونه تلاش برای تأیید صحت آنها را انجام می دهند
13. Did he misinterpret and misrepresent the theory he claimed to cherish so much?
[ترجمه ترگمان]آیا این نظریه را به غلط تفسیر می کرد و این تئوری را که ادعا می کرد آن همه دوست دارد، توجیه می کرد؟
[ترجمه گوگل]آیا او ادعا نادرست و تلویحا تئوری را مطرح کرد که ادعا کرده بود که آنقدر گران است؟
14. It's a shame the way that the media can twist your words and misrepresent you.
[ترجمه ترگمان]این شرم آور است که رسانه ها می توانند کلمات شما را تغییر دهند و غلط تفسیر کنند
[ترجمه گوگل]این شرم راه است که رسانه ها می توانند کلمات شما را تغییر دهند و شما را نادرست بدانند
15. Many women feel that the history books either ignore or misrepresent them.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از زنان احساس می کنند که کتاب های تاریخ آن ها را نادیده می گیرند و یا به غلط تفسیر می کنند
[ترجمه گوگل]بسیاری از زنان احساس می کنند که کتاب های تاریخچه آنها را نادیده می گیرد یا آنها را اشتباه می گویند