1. a cookie sheet
تاوه ی شیرینی پزی
2. that's the way the cookie crumbles
(انگلیس - عامیانه) زندگی همین است،جز این نمی شود،چاره ای نیست
3. put a dollop of cream on each cookie
روی هریک از شیرینی ها یک قلنبه خامه بگذارید.
4. Cut the cookie dough into diamonds.
[ترجمه ص.ع] خمیر کوکی ها را به شکل لوزی ببرید.
[ترجمه ترگمان] خمیر بیسکوییت رو ببر به الماس
[ترجمه گوگل]خمیر کوکی را به الماس بریزید
5. The baby chewed the cookie up and swallowed it.
[ترجمه ترگمان]بچه کلوچه را جوید و آن را قورت داد
[ترجمه گوگل]کودک خامه را کوبیده و بلعیده است
6. Come on, fess up! Who ate that last cookie?
[ترجمه ترگمان]! زود باش، اعتراف کن کی آخرین کلوچه رو خورده؟
[ترجمه گوگل]بیا بریم بیرون چه کسی آخرین کوکی را خورد؟
7. She took a nibble of her cookie.
[ترجمه ترگمان] یه گاز از کلوچه هاش گرفت
[ترجمه گوگل]او فریاد کشید از کوکی اش
8. When you covered the cookie sheet I with the towel, the sound was no longer reflected.
[ترجمه ترگمان]وقتی با حوله ملحفه را پوشاندم، صدا دیگر به فکر فرو رفت
[ترجمه گوگل]وقتی شما با حوله به ورقه کوکی پوشیدید، صدا دیگر منعکس نشد
9. He's a tough cookie.
[ترجمه ترگمان] اون یه شیرینی قوی - ه
[ترجمه گوگل]او یک کوکی سخت است
10. Immediately remove from cookie sheet. Serve warm.
[ترجمه ترگمان]سریعا از ورقه cookie حذف کنید غذا را گرم کنید
[ترجمه گوگل]بلافاصله از ورق کوکی حذف می شود خدمت گرم
11. Put the pie directly on the cookie sheet for baking.
[ترجمه ترگمان]کیک را به طور مستقیم روی ورقه کلوچه بریزید و پخت
[ترجمه گوگل]پیت را به طور مستقیم بر روی صفحه کوکی برای پخت قرار دهید
12. Spray cookie sheet with non-stick cooking spray.
[ترجمه ترگمان]ورق کلوچه با اسپری آشپزی نچسب
[ترجمه گوگل]اسپری ورق کوکی با اسپری پخت نچسب
13. Barney's a tough cookie. He knows how to play politics.
[ترجمه ترگمان]بارنی شیرینی سرسختی - ه اون بلده سیاست بازی کنه
[ترجمه گوگل]بارنی یک کوکی سخت است او می داند که چگونه بازی می کند
14. I also see there is a separate Cookie Folder.
[ترجمه ترگمان]همچنین می بینم که یک پوشه کوکی جداگانه وجود دارد
[ترجمه گوگل]همچنین می بینم که یک پوشه کوکی جداگانه وجود دارد