کلمه جو
صفحه اصلی

put an end to


معنی : خواباندن
معانی دیگر : متوقف کردن، موقوف کردن، به پایان رساندن

انگلیسی به انگلیسی

• stop, end

مترادف و متضاد

خواباندن (فعل)
stop, suppress, embed, appease, pacify, put to sleep, lull to sleep, cause to sleep, imbed, cause to subside, mollify, put an end to

جملات نمونه

1. It's time we put an end to plutocracy.
[ترجمه ترگمان]وقتش است که به حکومت اغنیا خاتمه بدهیم
[ترجمه گوگل]وقت آن است که ما به پلوتاکراسی پایان دهیم

2. Only a political solution could put an end to the violence.
[ترجمه ترگمان]تنها یک راه حل سیاسی می تواند پایان خشونت باشد
[ترجمه گوگل]فقط یک راه حل سیاسی می تواند خشونت را پایان دهد

3. Let's put an end to these rumours once and for all.
[ترجمه زهره] بیایید یکباربرای همیشه به این شایعات خاتمه دهیم
[ترجمه ترگمان]بذار یه بار دیگه این شایعات رو تموم کنیم
[ترجمه گوگل]بیایید یکبار و برای همه این شایعات را پایان دهیم

4. I flatter myself that this campaign will put an end to the war.
[ترجمه ترگمان]به خودم می گویم که این اردو به جنگ پایان خواهد داد
[ترجمه گوگل]من خودم را پراکنده می کنم که این مبارزه به جنگ پایان می دهد

5. A call to the police should put an end to their little caper.
[ترجمه ترگمان]زنگ زدن به پلیس باید این مسابقه رو تموم کنه
[ترجمه گوگل]تماس با پلیس بایستی به سرقت کوچک خود پایان دهند

6. We must put an end to their threats.
[ترجمه ترگمان]باید به تهدیدهای اونا پایان بدیم
[ترجمه گوگل]ما باید تهدیدات خود را پایان دهیم

7. How can we put an end to the fighting?
[ترجمه ترگمان]چطور می تونیم به جنگ پایان بدیم؟
[ترجمه گوگل]چگونه می توانیم به جنگ پایان دهیم؟

8. I'll soon put an end to her silly little games.
[ترجمه ترگمان]به زودی به بازی های احمقانه او پایان خواهم داد
[ترجمه گوگل]من به زودی بازی های احمقانه اش را پایان خواهم داد

9. Rationing had put an end to a surfeit of biscuits long ago.
[ترجمه ترگمان]Rationing خیلی وقت پیش به آن surfeit رسیده بود
[ترجمه گوگل]مقادیر زیادی از بیسکویت ها را از دست داده بود

10. The government is determined to put an end to terrorism.
[ترجمه ترگمان]دولت مصمم است که به تروریسم پایان دهد
[ترجمه گوگل]دولت مصمم است که تروریسم را پایان دهد

11. When are they going to put an end to this butchery?
[ترجمه ترگمان]از کی تا حالا قراره این سلاخی رو تموم کنن؟
[ترجمه گوگل]چه زمانی می خواهند این قصابی را پایان دهند؟

12. He could put an end to the suspense any time he chooses.
[ترجمه ترگمان]هر بار که بخواهد می تواند این کار را تمام کند
[ترجمه گوگل]او می تواند هر زمانی که او انتخاب می کند به تعویق بیفتد

13. Make a natural soap drainer Put an end to soggy bars of soap by making a natural soap dish.
[ترجمه ترگمان]صابون طبیعی خود را با استفاده از ظرف صابون طبیعی به میله های مرطوب صابون بپوشانید
[ترجمه گوگل]یک ظروف صابون طبیعی ایجاد کنید با استفاده از ظرف صابون طبیعی، از کیک های خیس صابون استفاده کنید

14. So that put an end to that . . . no more dances down at Cotherstone for me.
[ترجمه ترگمان]به همین خاطر به این نتیجه رسیدم که دیگه هیچ رقص دیگه ای برای من نیست
[ترجمه گوگل]به این ترتیب پایان می یابد بیشتر در Cotherstone برای من رقص نیست

پیشنهاد کاربران

منسوخ کردن

پایان دادن
خاتمه دادن
تمام کردن

متوقف کردن


کلمات دیگر: