meetinghouse

1. The Sollys were dissenters, closely associated with the Presbyterian meeting-houses at Walthamstow and Hackney.

[ترجمه ترگمان]مخالفان، مخالفان بودند، که از نزدیک با نشست پرسبیتری در Walthamstow و هکنی ارتباط داشتند
[ترجمه گوگل]Sollys مخالفان بودند، که به شدت با جلسات مجلس پروتستان در Walthamstow و Hackney همراه بودند

2. The trouble was that the old meeting-house had become a symbol of religious and cultural isolation.

[ترجمه ترگمان]مشکل این بود که خانه قدیمی به سمبلی از انزوای فرهنگی و فرهنگی تبدیل شده بود
[ترجمه گوگل]مشکل این بود که خانه ملاقات قدیمی یک نماد انزوای مذهبی و فرهنگی بود

3. After a performance in the traditional carved meetinghouse, the visitors go to sample Maori food (kai), cooked in a natural steam oven.

[ترجمه ترگمان]بعد از عملکرد در the کنده کاری سنتی، بازدیدکنندگان به یک غذای مائوری نمونه (کای)مراجعه می کنند که در یک اجاق بخار طبیعی پخته می شوند
[ترجمه گوگل]پس از اجرای نمایشگاه در منازل سنتی حکاکی شده، بازدیدکنندگان به غذای ماری (kai)، که در یک اجاق بخار طبیعی بخار می شوند، نمونه می شوند

4. The record tells of a town meeting in the meetinghouse with psalm singing, prayer and a sermon.

[ترجمه ترگمان]این فیلم به نقل از یک جلسه شهری در the با خواندن دعا، نماز و موعظه می پردازد
[ترجمه گوگل]این رکورد از یک نشست شهر در خانه ملاقات با آواز خواندن، نماز و خطبه ای می گوید

5. The record tells of a town meeting in the meetinghouse with psalm singing, prayer and a sermon. After the service the settlers went about "making merry. "

[ترجمه ترگمان]این فیلم به نقل از یک جلسه شهری در the با خواندن دعا، نماز و موعظه می پردازد پس از خدمت، مهاجران به \"ساختن شادی\" پرداختند
[ترجمه گوگل]این رکورد از یک نشست شهر در خانه ملاقات با آواز خواندن، نماز و خطبه ای می گوید بعد از خدمت، مهاجران در مورد 'ساختن جشن' رفتند '

6. For it was usually more like the broad and lonesome green before a village meetinghouse, than the centre of a town 's business.

[ترجمه ترگمان]چون معمولا بیشتر شبیه سبز و خلوت بود تا یک دهکده meetinghouse، تا مرکز تجارت شهر
[ترجمه گوگل]برای این که معمولا قبل از یک خانه ی جلسه ی دهکده، بیشتر از سبز و یکنواخت سبز بود، از مرکز کسب و کار شهر

7. The common meeting place fro Maori is on the mere, an area of land with a meetinghouse, where all-important events take place.

[ترجمه ترگمان]نشست مشترک در مائوری در صرف یک منطقه از زمین با a است که در آن همه رویداده ای مهم رخ می دهند
[ترجمه گوگل]مکان ملاقات مشترک با موری، صرفا یک منطقه از زمین با یک خانه ملاقات است، جایی که همه رویدادهای مهم رخ می دهد

8. It soon established its own organization and meeting houses which were hardly distinguishable from chapels.

[ترجمه ترگمان]دیری نگذشت که سازمان خود را تاسیس کرد و خانه هایی را دید که بسختی قابل تشخیص بودند
[ترجمه گوگل]به زودی سازمان خود را تشکیل داد و خانه های ملاقات را کشف کرد که به سختی قابل تشخیص بود از کلیساها

9. The new meeting house opened its doors for worship almost exactly a year later; it had cost ￡36

[ترجمه ترگمان]این خانه جدید دقیقا یک سال بعد دره ای خود را برای عبادت باز کرد؛ ۳۶ پوند هزینه داشت
[ترجمه گوگل]خانه ای جدید، تقریبا دقیقا یک سال بعد، درهای خود را برای عبادت باز کرد این هزینه 36 پوند بود

10. I talked to them in the Friends' Meeting House on a dark and stormy summer night.

[ترجمه ترگمان]من با آن ها در جلسه Friends در شب طوفانی و طوفانی تابستان با آن ها صحبت کردم
[ترجمه گوگل]در شب تابستان تاریک و طوفانی با آنها در خانه جلسه دوستانم صحبت کردم

11. That will be good for the building industry and for meeting housing need.

[ترجمه ترگمان]این برای صنعت ساخت وساز و برآورده کردن نیازهای مسکن مناسب خواهد بود
[ترجمه گوگل]این برای صنعت ساخت و ساز و نیاز به مسکن مناسب است

12. The intention was to meet housing need through public sector construction.

[ترجمه ترگمان]هدف این بود که نیازهای مسکن از طریق ساخت بخش دولتی را برآورده کند
[ترجمه گوگل]هدف این بود که نیاز به مسکن را از طریق ساخت و ساز بخش عمومی برآورده سازد

13. Synagogue – meeting house or place of worship.

[ترجمه ترگمان]یک کنیسه یا محل عبادت
[ترجمه گوگل]کنیسه - خانه جلسه یا محل عبادت

14. The marae - the meeting house and the land around it - is the focus of Maori community life.

[ترجمه ترگمان]The - خانه ملاقات و زمین اطراف آن - کانون زندگی مائوری است
[ترجمه گوگل]Marae - خانه جلسه و زمین در اطراف آن - تمرکز زندگی جامعه Maori است

15. Local people would attack the Jews, or the Jews would try to set up an extra big meeting house for themselves, and it would cause local problems.

[ترجمه ترگمان]مردم محلی به یهودیان حمله می کردند، یا یهودیان تلاش می کردند که یک خانه بزرگ برای خود برپا کنند و باعث مشکلات محلی شوند
[ترجمه گوگل]مردم محلی به یهودیان حمله می کنند، یا یهودیان سعی می کنند خانه ای بزرگ برای خودشان ایجاد کنند و این مشکلات محلی را ایجاد می کنند

16. The seating separates the relaxed yet elegant bistro style seating, intended to create the atmosphere of a Merchant Meeting House, from the private booths of the intimate dining room.

[ترجمه ترگمان]این میز صندلی های راحتی که در عین حال برازنده سالن های مشروب فروشی بود را از غرفه های خصوصی اتاق ناهار خوری، که محل برگزاری جلسات تجاری بود، جدا می کرد
[ترجمه گوگل]صندلی جدا از آرامش، اما ظریف سبک صندلی های دوچرخه سواری، در نظر گرفته شده برای ایجاد فضای خانه نشست Merchant، از غرفه های خصوصی اتاق ناهارخوری صمیمی است

17. The common meeting place for Maori is on the marae, an area of land with a meeting house, where all important events take place.

[ترجمه ترگمان]محل ملاقات مشترک برای مائوری در the، منطقه ای از زمین با یک خانه ملاقات است که در آن همه رویداده ای مهم رخ می دهند
[ترجمه گوگل]مکان ملاقات مشترک برای Maori در Marae است، منطقه ای از زمین با یک خانه ملاقات، که در آن همه رویدادهای مهم رخ می دهد

18. The common meeting place for Maori is on the marae, an area of land with a meeting house, where all the important events take place.

انگلیسی به فارسی

انگلیسی به انگلیسی

جملات نمونه

پیشنهاد کاربران