1. He found the pursuer close at his heels.
[ترجمه ترگمان]pursuer را در نزدیکی پاشنه پاهایش دید
[ترجمه گوگل]او تعقیب را در پاشنه خود یافت
2. A glance behind confirmed his fears. His pursuer was gaining ground on him rapidly.
[ترجمه ترگمان]یک نگاه از پشت سر ترس او را تایید کرد pursuer به سرعت به او نزدیک می شد
[ترجمه گوگل]یک نگاه پشت ترس خود را تایید کرد تعقیب او به سرعت به اوج خود رسید
3. Somehow my pursuer had guessed correctly at every turn.
[ترجمه ترگمان]به هر حال، تعقیب کننده من درست حدس زده بود
[ترجمه گوگل]به هر حال تعقیب من به درستی در هر نوبت حدس زده بود
4. The pursuer himself will also require to contemplate the not inconsiderable pressure of having to give evidence and face cross-examination.
[ترجمه ترگمان]خود تعقیب کننده همچنین نیاز دارد که در نظر داشته باشد که فشار قابل توجهی برای ارایه شواهد و مواجهه رودررو داشته باشد
[ترجمه گوگل]تعقیب خود نیز نیاز به در نظر گرفتن فشار ناخوشایند از نیاز به ارائه شواهد و مواجهه با معاشرت
5. A wooden corner hit the pursuer in the bony face and Creed was relieved to observe it stagger.
[ترجمه ترگمان]یک گوشه چوبی به تعقیب کننده خود در صورت استخوانی خیره شد و آسوده خاطر شد که تل و تل و خوران متوجه آن شود
[ترجمه گوگل]یک گوشه چوبی به دنباله دار در چهره استخوانی ضربه زد و Creed راضی شد تا آن را به نظر برساند
6. His pursuer smiled grimly, and waited as many seconds as he dared before heaving himself over the wall with surprising agility.
[ترجمه ترگمان]تعقیب کننده او عبوسانه لبخند زد و تا چند ثانیه دیگر منتظر ماند تا خودش را با چالاکی شگفت آوری بالا بکشد
[ترجمه گوگل]تعقیب او به طرز وحشتناکی لبخندی زد و چند ثانیه صبر کرد تا اینکه قبل از اینکه خود را بر روی دیوار تحسین کند، با چابکی شگفت انگیز روبرو شد
7. A battle of wills, no less, between pursuer and prey.
[ترجمه ترگمان]جنگی با اراده، نه کم تر، بین تعقیب کننده و شکار
[ترجمه گوگل]نزاع اراده، نه کمتر، بین تعقیب و طغیان
8. The pursuer threw himself aside as the vehicle mounted the pavement, slamming into a lamp-post.
[ترجمه ترگمان]همچنان که ماشین روی سنگفرش خیابان بالا می رفت، تعقیب کننده خود را به کناری انداخت و در حالی که با تیر چراغ برق می زد، روی زمین افتاد
[ترجمه گوگل]تعقیب کننده خود را کنار گذاشت، به عنوان وسیله نقلیه پیاده رو نصب شده، به لامپ پست افتاد
9. He never saw his pursuer, though occasionally he heard it snuffling behind him.
[ترجمه ترگمان]او هیچ وقت pursuer را ندیده بود، هر چند گاهی صدای آن را از پشت سرش می شنید
[ترجمه گوگل]او هرگز تعقیب کننده او را نمی دید، هرچند گاهی اوقات او را شنیده بود که پشت سر او خیره شده بود
10. Perry is rid of his pursuer, fresh again.
[ترجمه ترگمان]پری از تعقیب کننده خود خلاص شد، دوباره تازه
[ترجمه گوگل]پری از تعقیب او خلاص می شود، تازه دوباره
11. It works on the principle that the pursuer will not be able to change direction as efficiently as the prey.
[ترجمه ترگمان]بر روی این اصل کار می کند که تعقیب کننده قادر به تغییر جهت به اندازه طعمه نخواهد بود
[ترجمه گوگل]این کار بر این اصل کار می کند که تعقیب کننده قادر نخواهد بود مسیر را به صورت موثر به عنوان طعمه تغییر دهد
12. Do you want to be a pursuer or a miser of money?
[ترجمه ترگمان]تو می خو ای یه تعقیب کننده باشی یا یه آدم خسیس؟
[ترجمه گوگل]آیا می خواهید یک تعقیب کننده یا پولدار هستید؟
13. The pursuer requests the court to grant him remedy.
[ترجمه ترگمان]تعقیب کننده به دادگاه دستور داد تا درمان او را تصحیح کند
[ترجمه گوگل]تعقیب کننده از دادگاه درخواست می کند تا او را درمان کند
14. She found that the pursuer was close at her heels.
[ترجمه ترگمان]متوجه شد که تعقیب کننده به دنبالش است
[ترجمه گوگل]او متوجه شد که تعقیب کننده در پاشنه او نزدیک بود